ترجمة سورة الإنسان

الترجمة الفارسية - حسين تاجي

ترجمة معاني سورة الإنسان باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - حسين تاجي.
من تأليف: د. حسين تاجي كله داري .

یقیناً زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیزی (مهم و) قابل ذکر نبود.
به راستی ما انسان را از نطفۀ مختلطی آفریدیم، او را می‌آزماییم، پس او را شنوای بینا قرار دادیم.
همانا ما راه را به او نشان دادیم خواه سپاس‌گزار باشد یا ناسپاس.
به راستی ما برای کافران زنجیرها و غل‌ها و آتش سوزان مهیا کرده‌ایم.
بی‌گمان نیکوکاران (در بهشت) از جامی می‌نوشند که آمیزه‌اش کافور است.
(از) چشمه‌ای که بندگان (خاص) الله از آن می‌نوشند، (هر وقت و) هر جا بخواهند آن را جاری می‌سازند.
(بندگان نیکوکار) به نذر وفا می‌کنند و از روزی می‌ترسند که (عذاب و) شرّ آن فراگیر است.
و غذا را با این‌که (نیاز و) دوست دارند به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می‌بخشند.
(و می‌گویند:) «ما فقط به خاطر الله به شما غذا می‌دهیم، نه از شما پاداشی می‌خواهیم و نه سپاسی.
همانا ما از پروردگارمان می‌ترسیم، روزی‌که عبوس و سخت و دشوار است».
پس الله آنان را از (سختی و) شر آن روز نگه داشت و آن‌ها را شادمانی و سرور بخشید.
و به (پاداش) صبری که کردند، بهشت و (لباس‌های) حریر (بهشتی) را به آنان پاداش داد.
در آنجا بر تخت‌ها (ی زیبا) تکیه کرده‌اند، نه آفتابی در آنجا می‌بینند و نه سرمایی.
و سایه‌هایش بر آن‌ها فرو افتاده، و میوه‌هایش (برای چیدن) در دسترس (و به فرمان) است.
و در گرداگرد آن‌ها ظرف‌های سیمین (غذا‌ها) و کاسه‌های بلورین (نوشیدنی‌ها) گردانده می‌شود.
(کاسه‌های) بلورین از نقره که آن‌ها را به‌اندازۀ مناسب (پر و) آماده کرده‌اند.
و در آنجا از جام‌هایی سیراب می‌شوند که آمیزه‌اش زنجبیل است.
(از) چشمه‌ای، در آنجا که سلسبیل نامیده می‌شود.
و همواره نوجوانانی جاودانه بر گردشان می‌چرخند که هرگاه آن‌ها را ببینی، گمان می‌کنی که مروارید پراکنده هستند.
و چون (به هر سمتی) بنگری، آنجا نعمت بسیار و فرمانروایی عظیمی را می‌بینی.
بر آنان (بهشتیان) لباس‌هایی سبز رنگ از دیبای نازک و دیبای ضخیم است، و با دستبند‌هایی از نقره آراسته شده‌اند، و پروردگارشان شراب پاک به آن‌ها می‌نوشاند.
(و به آن‌ها گفته می‌شود:) «این (نعمت‌ها) پاداش شماست، و سعی و کوشش شما قدردانی شده است».
(ای پیامبر!) یقیناً ما قرآن را بر تو تدریجاً نازل کردیم.
پس برای حکم پروردگارت شکیبا باش، و از هیچ گنهکار یا ناسپاسی از آنان فرمان نبر.
و صبح و شام نام پروردگارت را یاد کن.
و (نیز) بخشی از شب برایش سجده کن (و نماز گزار) و بخش درازی از شب او را تسبیح گوی.
بی‌گمان اینان (کافران) دنیای زودگذر را دوست دارند، و روز سختی (را که در پیش دارند) پشت سر خود رها می‌کنند.
ما آن‌ها را آفریدیم و پیوند (مفاصل) شان را محکم کردیم، و هر زمان بخواهیم جای آنان را به (گروه دیگری) مانندشان می‌دهیم.
بی‌گمان این یادآوری (و پند) است، پس هرکس که بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمی‌گزیند.
و شما چیزی را نمی‌خواهید مگر این‌که الله بخواهد، بی‌گمان الله دانای حکیم است.
هرکس را که بخواهد در رحمت خود وارد می‌کند، و برای ستمکاران عذاب دردناکی آماده کرده است.
سورة الإنسان
معلومات السورة
الكتب
الفتاوى
الأقوال
التفسيرات

سورة (الإنسان) من السُّوَر المكية، نزلت بعد سورة (الرحمن)، وقد ذكَّرتِ الإنسانَ بأصل خِلْقته، وقدرة الله عليه؛ ليتواضعَ لأمر الله ويستجيب له؛ فاللهُ هو الذي جعل هذا الإنسانَ سميعًا بصيرًا؛ فالواجب المتحتم عليه أن تُجعَلَ هذه الجوارحُ كما أراد لها خالقها وبارئها؛ ليكونَ بذلك حسَنَ الجزاء يوم القيامة، ومَن كفر فمشيئة الله نافذةٌ في عذابه إياه، وقد كان صلى الله عليه وسلم يَقرؤها في فجرِ الجمعة.

ترتيبها المصحفي
76
نوعها
مكية
ألفاظها
243
ترتيب نزولها
98
العد المدني الأول
31
العد المدني الأخير
31
العد البصري
31
العد الكوفي
31
العد الشامي
31

* سورة (الإنسان):

سُمِّيت سورة (الإنسان) بهذا الاسم؛ لافتتاحها بذكرِ الإنسان وخَلْقِه من عدمٍ.

* سورة {هَلْ أَتَىٰ} أو {هَلْ أَتَىٰ عَلَى اْلْإِنسَٰنِ}:

سُمِّيت بذلك؛ لافتتاحها به.

كان صلى الله عليه وسلم يقرأ سورة (الإنسان) في فجرِ الجمعة:

عن عبدِ اللهِ بن عباسٍ رضي الله عنهما: «أنَّ رسولَ اللهِ ﷺ قرَأَ في صلاةِ الغداةِ يومَ الجمعةِ: {الٓمٓ ١ تَنزِيلُ} السَّجْدةَ، و{هَلْ أَتَىٰ عَلَى اْلْإِنسَٰنِ}». أخرجه مسلم (٨٧٩).

1. نعمة الخَلْق والهداية (١-٣).

2. مصير الكفار (٤).

3. جزاء الأبرار (٥-٢٢).

4. توجيهٌ للنبي عليه السلام (٢٣-٢٦).

5. وعيدٌ للمشركين (٢٧-٢٨).

6. مشيئة الله تعالى نافذة (٢٩-٣١).

ينظر: "التفسير الموضوعي لسور القرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (8 /511).

مقصود السورة الأعظمُ تذكيرُ الناس بأصل خِلْقَتِهم، وأنَّ الله أوجَدهم من عدم، وبَعْثُهم بعد أن أوجَدهم أسهَلُ من إيجادهم؛ ففي ذلك أكبَرُ دلالةٍ على قدرة الله على إحياء الناس وحسابهم.
وفي ذلك يقول ابن عاشور رحمه الله: «محورها التذكيرُ بأنَّ كل إنسان كُوِّنَ بعد أن لم يكُنْ، فكيف يَقضي باستحالة إعادة تكوينه بعد عدمه؟

وإثبات أن الإنسان محقوقٌ بإفراد الله بالعبادة؛ شكرًا لخالقه، ومُحذَّرٌ من الإشراك به.

وإثبات الجزاء على الحالينِ، مع شيءٍ من وصفِ ذلك الجزاء بحالتيه، والإطنابِ في وصفِ جزاء الشاكرين». "التحرير والتنوير" لابن عاشور (29 /371).