ترجمة سورة آل عمران

الترجمة الفارسية - دار الإسلام

ترجمة معاني سورة آل عمران باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - دار الإسلام.
من تأليف: فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام .

الم [= الف لام میم].
الله [معبودِ راستین است؛] هیچ معبودی [به‏حق] جز او نیست؛ زندۀ پاینده [و قائم به ذات] است.
این کتاب [= قرآن] را که تأییدکنندۀ کتاب‏های [آسمانی] پیشین است، به درستی بر تو نازل کرد و تورات و انجیل را...
پیش از آن [تورات و انجیل را] برای هدایت مردم نازل کرد؛ و [نیز] فرقان را [که جداکنندۀ حق از باطل است] نازل نمود. کسانی‌ که به آیات الله کافر شدند، عذاب سختی [در پیش] دارند؛ و الله شکست‌ناپذیر [و] انتقام‌گیرنده است.
بی‌تردید، هیچ چیز ـ [نه] در زمین و نه در آسمان ‌ـ از الله پوشیده نمی‌مانَد.
اوست که شما را هر گونه که بخواهد در رحِم‏ها شکل می‌دهد. هیچ معبودی [به‏حق] جز آن ذاتِ شکست‌ناپذیرِ حکیم نیست.
[ای پیامبر،] اوست که کتاب [= قرآن] را بر تو نازل کرد. بخشی از آن، آیات محکم [صریح و روشن] است که آنها اساسِ کتابند و [بخشی] دیگر متشابهات است [که تأویل‌پذیرند]؛ اما کسانی ‌که در دل‏هایشان انحراف است، برای فتنه‌جویی [و گمراه کردن مردم] و به خاطرِ تأویل آن [به دلخواه خود،] از متشابهِ آن پیروی می‌کنند؛ حال آنکه تأویلش را [کسی] جز الله نمی‌داند؛ و راسخان در علم [= علمای دین] می‌گویند: «ما به همۀ آن [آیات ـ چه محکم و چه متشابه‌ـ] ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست»؛ و جز خردمندان کسی پند نمی‌گیرد.
آنان می‌گویند: «پروردگارا، دل‌هایمان را ـ بعد از آنکه ما را هدایت فرمودی ـ [از راه حق] منحرف مگردان و از سوی خود، رحمتی به ما ارزانی دار [که] بی‌تردید، تو بسیار بخشنده‌ای.
پروردگارا، بی‌شک، تو مردم را برای روزی ‌که در [آمدنِ] آن تردیدی نیست جمع خواهی کرد. قطعاً الله در وعدۀ [خود] خلاف نمی‌کند».
در حقیقت، کسانی‌ که کفر ورزیدند، اموال و فرزندانشان چیزی از [عذاب] الله را از آنان دور نخواهد کرد و آنان خود هیزم آتش [دوزخ] هستند.
[شیوۀ این کافران] همچون شیوۀ خاندان ‌فرعون و [روشِ] کسانی است که پیش از آنها بودند: آیات ما را تکذیب کردند؛ پس الله آنان را به [سزای] گناهانشان عذاب کرد؛ و الله [نسبت به کافران] سخت‌کیفر است.
به کسانی که کفر ورزیدند بگو: «به زودی [از مؤمنان] شکست خواهید خورد و [آنگاه در قیامت] به سوی جهنم محشور می‌شوید؛ و چه بد جایگاهی است!».
قطعاً در [رویاروییِ] دو گروهی که [در بدر] با هم روبرو شدند، نشانه و [عبرتی] برای شما بود؛ یک گروه در راه الله می‌جنگید و [گروهی] دیگر کافر بودند. آنان با چشم خود، [مؤمنان] را دوبرابر آنچه بودند می‌دیدند؛ و الله هر کس را بخواهد با یاری خود تأیید می‌کند. به راستی در این [ماجرا] برای اهل بینش، عبرتی است.
دلبستگی به خواستنی‏های [مادی،] از [جمله] زنان و فرزندان و اموال هنگفت ـ از طلا و نقره و اسب‏های نشاندار و دام‏ها و کشتزار[ها]ـ برای مردم آراسته شده است. این [همه، لذت‏ها و] کالای [زودگذرِ] زندگی دنیاست و [حال آنکه] سرانجام نیک، نزد الله است.
[ای پیامبر، به آنان] بگو: «آیا [می‌خواهید] شما را از چیزی آگاه کنم که از این [دارایی‏ها و لذت‏های مادی] بهتر باشد؟» کسانی که تقوا پیشه کرده‌اند، نزد پروردگارشان باغ‏هایی دارند که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است؛ جاودانه در آن خواهند بود و همسرانی پاکیزه [و بی‌عیب دارند] و [همچنین] از خشنودی الله [برخوردارند]؛ و الله به [احوالِ] بندگان بیناست.
[این بهشتیان] کسانی‌ [هستند] که می‌گویند: «پروردگارا، به راستی که ما ایمان [= تصدیق به قلب، اقرار به زبان و عمل با اعضا] آورده‌ایم؛ پس گناهانمان را بیامرز و ما را از عذاب آتش نگه دار».
آنان [در برابر مشکلات و در راه اطاعت و ترک گناه] شکیبایی می‌ورزند و [در گفتار و رفتارشان] راستگو هستند و [در برابر اوامرِ الهی] فرمانبردارند و [برای خشنودی باری تعالی] انفاق می‌کنند و در سحرگاهان آمرزش می‌طلبند.
الله، ‌که [در جهان هستی] برپادارندۀ عدل است، گواهی داده است که معبودی [به‏حق] جز او نیست و فرشتگان و علما [نیز بر یگانگی و عدالتِ الهی گواهی می‌دهند]. معبودی [به‏حق] جز او نیست [که] شکست‌ناپذیرِ حکیم است.
در حقیقت، دین [پسندیده] نزد الله همان اسلام است؛ و كسانى كه كتاب [آسمانى‌] به آنان داده شده است، با یكدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم برایشان [حاصل‌] آمد [و حجت بر آنان تمام شد]. آن [اختلاف و تفرقه] هم به خاطر سرکشی و حسدى [بود] كه میانشان وجود داشت؛ و هر‌ کس به آیات الله کفر بورزد، [بداند که] الله در حسابرسی سریع است.
[ای پیامبر،] اگر [دربارۀ اسلام و توحید] با تو مجادله کردند، بگو: «من در برابر الله [و اوامر و احکامش] تسلیم شده‌ام و پیروانم [نیز چنین هستند]»؛ و به اهل کتاب [= یهود و نصاری] و مشرکان بگو: «آیا شما هم تسلیم شده‌اید؟» اگر تسلیم شوند، قطعاً هدایت یافته‌اند و اگر رویگردان شدند [و سرپیچی کردند، اندوه مدار؛ زیرا] تو وظیفه‌ای جز رساندن [وحی] نداری؛ و الله به [احوال] بندگان بیناست.
به راستی، کسانی ‌که به آیات الله کفر می‌ورزند و پیامبران را به ناحق [و فقط از روی ستم و دشمنی] می‌کشند و [نیز] کسانی را که به عدالت امر می‌کنند، به قتل می‌رسانند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده!
آنان کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده است و [در آخرت] هیچ یاوری ندارند.
[ای پیامبر،] آیا داستان كسانى را كه بهره‌اى از كتاب [تورات‌] یافته‌اند ندانسته‌اى كه چون به [بازگشت به] سوى كتاب الله فراخوانده مى‌شوند تا میانشان حكم كند، گروهى از [علما و بزرگان] آنان [که حقیقت را خلاف میل و منفعت خود می‌بینند] به حال سرپیچی روى برمى‌تابند؟
این [رویگردانی از حق،] به سبب آن است که گفتند: «آتش [دوزخ] جز چند روزی به ما نخواهد رسید»؛ و این [افتراها] و دروغ‏هایی که می‌بافتند آنان را در دینشان فریفته ساخت.
پس [حال پشیمانی‌شان] چگونه خواهد بود؟ [آری، در بدترین حال خواهد بود] آنگاه که آنان را برای روزی ‌که [هیچ] تردیدی در [وقوع] آن نیست گرد آوریم و به هر ‌کس [پاداش] آنچه که فراهم کرده است به تمام و کمال داده شود و به آنان ستم نخواهد شد.
[ای پیامبر،] بگو: «بارالها، ای فرمانروایِ هستی، هر ‌کس را بخواهی حکومت می‌بخشی و از هر ‌کس بخواهی حکومت را بازپس می‌گیری؛ و به هر ‌کس بخواهی عزت [و قدرت] می‌دهی و هر ‌کس را بخواهی خوار می‌داری. [پروردگارا،] خوبی به دست توست و بی‌گمان، تو بر هر چیزی توانایی.
شب را به روز در مى‌آورى و روز را به شب در مى‌آورى [و از طولِ یکی می‌کاهی و بر دیگری می‌افزایی] و [موجودِ] زنده را از [مادۀ] بی‌جان بیرون مى‌آورى [= رویشِ گیاه از دانه] و [مادۀ] بی‌جان را از [موجود] زنده خارج مى‌سازى [= بیرون آمدنِ تخم از پرندگان] و به هر ‌کس بخواهی، بی‌شمار روزی می‌دهی».
مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان، دوست خود بگیرند؛ و هر کس چنین کند، هیچ پیوندی با الله ندارد و [الله از او بیزاری می‌جوید]؛ مگر آنکه [ناچار شوید با نرمی در گفتار و رفتار،] خویشتن را از [ آزارِ] آنان در امان دارید [و به خاطر حفظ جانتان احتیاط کنید]؛ و الله شما را از [نافرمانی] خویش برحذر می‌دارد؛ و بازگشت [همه] به سوی الله است.
[ای پیامبر،] بگو: «اگر هر آنچه [از دوستی و محبتِ کافران که] در دل‏هایتان است، پنهان دارید یا آشکارش کنید، الله آن را می‌داند [و نیز] آنچه را که در آسمان‏ها و زمین است می‌داند؛ و الله بر هر چیزی تواناست».
[روز قیامت،] روزی [است] که هر کس آنچه را از کار نیک [و بد] انجام داده است حاضر می‌بیند و آرزو می‌کند میان او و اعمال بدی که انجام داده است فاصلۀ زیادی باشد؛ و الله شما را از [نافرمانی و کیفر] خود بر حذر می‌دارد؛ و الله نسبت به بندگان [خود] دلسوز است.
[ای پیامبر،] بگو: «اگر الله را دوست ‌دارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد؛ و الله آمرزندۀ مهربان است»
[ای پیامبر،] بگو: «الله و پیامبر را اطاعت کنید»؛ پس اگر پشت کردند [و سرپیچی نمودند]، قطعاً الله کافران را دوست ندارد.
به راستی که الله آدم و نوح و خاندان ‌ابراهیم و خاندان ‌عمران را بر جهانیان برگزید.
فرزندانی که برخی از آنان، از [نسلِ] برخی دیگرند؛ [توحید، اعمال صالحه، و مکارم اخلاق را از یکدیگر به میراث برده‏اند]؛ و الله شنوای داناست.
[ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی‌ که همسر عمران گفت: «پروردگارا، من آنچه را در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد [از هر چیز، در خدمت بیت‌المقدس و عبادت‏کننده تو] باشد؛ پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی».
پس هنگامی‌ که او را بزاد، گفت: «پروردگارا، من او را دختر زاده‌ام ـ ولی الله به آنچه او به دنیا آورده بود، داناتر بود ـ‏ و پسر همانند دختر نیست، و من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از [شرِ] شیطانِ رانده‌شده، در پناه تو قرار مى‏دهم».
آنگاه پروردگارش او [= مریم] را به نیکویی پذیرفت و [نهالِ وجودش را] به شیوۀ شایسته‌ای پرورش داد و سرپرستی‌اش را به زکریا سپرد. هر گاه زکریا وارد عبادتگاه [او] می‌شد، نزدش غذایی می‌یافت [پس با شگفتی] می‌گفت: «ای مریم، این [غذا] از کجا برایت آمده است؟» [مریم] می‌گفت: «این [غذا] از جانب الله است. بی‌گمان، الله به هر ‌کس بخواهد، بی‌شمار روزی می‌دهد».
آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت: «پروردگارا، از جانب خویش فرزندى پاک و پسندیده به من عطا كن [که] بی‌تردید، تو شنوندۀ دعایی».
پس در حالی ‌که او [= زکریا] ایستاده در عبادتگاه نماز می‌خواند، فرشتگان بر او ندا دادند که: «الله تو را به [ولادتِ] یحیی بشارت می‌دهد [که] تصدیق‌کنندۀ کلمۀ الله [= عیسی] است و [در علم و عبادت، بر قوم خویش] سرور است و پارساست [= به شهوات توجهی ندارد] و پیامبری از شایستگان است».
[زکریا] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندی خواهد بود، حال آنکه پیری به سراغم آمده و همسرم نازاست؟» [الله] فرمود: «[امر آفرینش] چنین است [که] الله هر چه بخواهد، انجام مى‌دهد».
[زکریا] گفت: «پروردگارا، برایم نشانه‌ای قرار بده»؛ [الله] فرمود: «نشانه‌ات این است که سه [شبانه] روز، [بدون اینکه بیمار باشی] جز با اشاره، قادر به سخن گفتن با مردم نیستی [پس صبور باش] و پروردگارت را بسیار یاد کن و شامگاهان و صبحگاهان [او را] تسبیح گوی».
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که فرشتگان گفتند: «ای مریم، الله تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را [در عصرِ خودت،] بر زنان جهان برتری داده است.
ای مریم، [همواره] عبادتگرِ پروردگار خویش باش و [و برای او] سجده بگزار و همراه رکوع‌کنندگان رکوع کن».
[ای پیامبر،] این [خبر،] از خبرهای غیبی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که [علمای مذهبی یهود] قلم‏هایشان را [برای قرعه‌کشی به آب] می‌افکندند تا [تعیین کنند] کدام‌یک سرپرستی مریم را به عهده گیرد، نزدشان نبودی؛ و [نیز] وقتی که [بر سر این موضوع] با یکدیگر کشمکش می‌کردند، کنارشان حضور نداشتی.
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که فرشتگان گفتند: «ای مریم، الله تو را به کلمه‌ای از جانب خویش بشارت می‌دهد که نامش مسیح ـ عیسی پسر مریم ـ است؛ در حالی ‌که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از نزدیکان [درگاه الهی] است.
او در گهواره [به اعجاز،] و در کهنسالی [به وحی الهی‌] با مردم سخن می‌گوید و از شایستگان است».
[مریم] گفت: «پروردگارا، چگونه فرزندی خواهم داشت در حالی که [هیچ] بشری به من دست نزده است؟» [فرشته] گفت: «الله بدین‏سان هر چه را بخواهد می‌آفریند [و] هر گاه چیزی را اراده کند، فقط به آن می‌گوید: "باش" پس آن [بی‌درنگ] موجود می‌شود».
و [نیز بشارت داد كه الله] به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل می‌آموزد.
و پیامبری به سوی بنی‌اسرائیل است که [به آنان می‌گوید:] «من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه‌ای آورده‌ام: من از گِل برایتان [چیزی] به شکل پرنده می‌سازم؛ آنگاه در آن می‌دَمم و به فرمان الله [آن گِلِ بی‌جان، تبدیل به] پرنده‌ای می‌شود؛ و [همچنین] به فرمان الله، کورِ مادرزاد و مبتلایان به پیسی را بهبودی می‌بخشم و مردگان را زنده می‌کنم و از آنچه می‌خورید و در خانه‌هایتان ذخیره می‌کنید به شما خبر می‌دهم. مسلماً اگر ایمان داشته باشید، در اینها نشانه‌ای برای شماست [که نبوّتم را باور کنید].
و [مى‌گوید: «آمده‌ام تا] تصدیق‌كنندۀ تورات باشم كه پیش از من [نازل شده‌] است؛ و [فرستاده شده‌ام] تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده بود، حلال کنم؛ و نشانه‌ای از طرف پروردگارتان برای شما آورده‌ام؛ پس از الله پروا نمایید و مرا اطاعت کنید.
به راستی که الله، پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را عبادت کنید [که] راه راست این است».
سپس چون عیسی به کفر آنان پی برد گفت: «چه کسانی یاوران من [در راه دعوت] به سوی الله هستند؟» حواریون گفتند: «ما یاوران [دینِ] الله هستیم؛ به الله ایمان آورده‌ایم و [تو نیز ای عیسی،] گواه باش که ما تسلیم [او] هستیم.
پروردگارا، به آنچه نازل کرده‌ای ایمان آوردیم و از فرستادۀ [تو] پیروی نمودیم؛ پس ما را در زمرۀ گواهان [به حق و مؤمنان به پیامبرت] بنویس».
[پس از مدتی کافران بنی‌اسرائیل برای کشتن عیسی] مکر ورزیدند و الله [نیز در پاسخشان] مکر نمود و الله بهترینِ مکرکنندگان است.
[یاد کن از] هنگامی که الله [به عیسی] فرمود: «ای عیسی، من تو را برمی‌گیرم و به سوی خویش بالا می‌برم و تو را از [آلایش و تهمتِ] کسانی ‌که کفر ورزیدند، پاک می‌گردانم و تا روز رستاخیز، کسانی را که از تو پیروی کردند [و به محمد ایمان آوردند]، برتر از کسانی قرار می‌دهم که کفر ورزیدند. سپس بازگشتتان به سوی من است؛ آنگاه در [مورد] آنچه در آن اختلاف می‌کردید، میانتان داوری می‌کنم.
اما کسانی را ‌که کفر ورزیدند، در دنیا و آخرت به عذابی سخت مجازات می‌کنم و یاورانی نخواهند داشت.
و اما کسانی‌ که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، [الله] پاداششان را به طور کامل به آنان خواهد داد؛ و الله ستمکاران را دوست ندارد.
[ای پیامبر،] اینها که [از ماجرای عیسی] بر تو می‌خوانیم، از نشانه‌ها[ی روشن] است [دال بر راستگوییِ تو] و [درستیِ این] اندرز حکمت‌آمیز [= قرآن].
در حقیقت، مَثَل عیسی نزد الله، همچون مَثل [خلقتِ] آدم است [که] او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: «باش»؛ پس [بی‌درنگ] موجود شد.
[آنچه دربارۀ عیسی بیان کردیم،] حقیقتی از جانب پروردگار توست؛ پس هرگز از تردید‌کنندگان مباش.
پس [ای پیامبر،] هر کس [از نصرانی‏های نَجْران] پس از آن دانشى كه دربارۀ او [= عیسی] برایت [حاصل‌] آمده است با تو بحث و جدل ‌كند، [به آنها] بگو: «بیایید [همگی را] فرابخوانیم: پسران ما و پسران شما و زنان ما و زنان شما و خود ما و شما [نیز حاضر شویم]؛ سپس به [درگاه الهی تضرّع و] دعا كنیم و لعنتِ الله را بر دروغگویان قرار دهیم».
این همان داستان حقیقی [مسیح] است، و هیچ معبودی [به‏حق] جز الله نیست و بی‌گمان، الله ذات شکست‌ناپذیر [و] حکیم است.
پس اگر [از سخن حق] روی گردانند، [بدان که] الله از [حال] مفسدان آگاه است.
[ای پیامبر،] بگو: «ای اهل کتاب، به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما عادلانه است [و انحرافی از حق در آن نیست:] که جز الله را عبادت نکنیم و چیزی را [در قدرت و تدبیر] با او شریک نسازیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای الله، معبود نگیرند». اگر آنان [از این دعوت] روی گرداندند، پس [ای مؤمنان، به آنان] بگویید: «گواه باشید كه ما تسلیم [اوامر الهی] هستیم».
ای اهل کتاب، چرا دربارۀ ابراهیم مجادله می‌کنید؛ در حالی که تورات و انجیل بعد از او نازل شده است؟ آیا نمی‌اندیشید؟
هان! شما [اهل کتاب] کسانی هستید که دربارۀ آنچه نسبت به آن آگاهی و علم داشتید، بحث و ستیز می‌کردید؛ پس چرا [اینک] در مورد چیزی که به آن علم ندارید [و در کتاب‏هایتان نیامده است] بحث و ستیز می‌کنید؟ در حالی که الله [حقایق امور را] می‌داند و شما نمی‌دانید.
ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه حق‏گرایی مسلمان بود و هرگز در زمرۀ مشرکان نبود.
به راستی، سزاوارترین مردم به ابراهیم همان کسانی هستند که از او پیروی کرده‌اند؛ و [از جمله] این پیامبر [شما محمد] و کسانی‌ که [مسلمانند و به او] ایمان آورده‌اند؛ و الله [یار و] کارسازِ مؤمنان است.
[ای مؤمنان،] گروهی از اهل کتاب آرزو می‌کردند کاش شما را گمراه می‌کردند؛ در حالی‌ که جز خودشان [کسی] را گمراه نمی‌کنند و[لی] نمی‌فهمند.
ای اهل کتاب، چرا به آیات الله کافر می‌شوید، در حالی که خود [به درستیِ آن] گواهی می‌دهید؟
ای اهل کتاب، چرا حق را به باطل می‌آمیزید و حقیقت [= پیامبریِ محمد] را پنهان می‌کنید در حالی که خود می‌دانید؟
گروهی از [علمای] اهل کتاب [به یکدیگر] گفتند: «در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده است ایمان بیاورید و در پایان [روز] کافر شوید؛ شاید آنان [نیز تردید کنند و از اسلام] برگردند.
و [اینکه] ایمان نیاورید مگر به کسی‌ که از دین شما پیروی می‌کند». [ای پیامبر، به آنان] بگو: «در حقیقت، هدایت، هدایتِ الله است. [باز گفتند: «هرگز چیزی به مسلمانان نیاموزید و اجازه ندهید] به کسی نظیر آنچه به شما داده شده است، داده شود یا [دلیلی در اختیارشان نگذارید که بتوانند] در پیشگاه پروردگارتان با شما بحث کنند». [ای پیامبر،] بگو: «بی‌تردید، فضل [و برتری] به دست الله است؛ آن را به هر ‌کس بخواهد می‌بخشد؛ و الله گشایشگرِ داناست.
رحمت خویش را به هر ‌کس بخواهد اختصاص می‌دهد؛ و الله دارای بخشش بزرگ [و بی‌اندازه] است».
از اهل کتاب کسی هست که اگر مال فراوانی به او امانت دهی، آن را به تو بازمی‌گرداند؛ و از [میان] آنان کسی هست که اگر او را بر دیناری امین بشماری، آن را به تو بازنمی‌گردانَد؛ مگر آنکه پیوسته بر [دریافتِ] آن ایستادگى كنى. این به سبب آن است که آنان می‌گویند: «در مورد [خوردن اموالِ] قوم عرب، گناهی بر ما نیست»؛ و [بدین گونه، آنان] در حالی ‌که [حقیقت را] می‌دانند، بر الله دروغ می‌بندند.
آری، [این کار، گناه است؛ اما] هر ‌کس به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری نماید، [بداند که] بی‌تردید، الله پرهیزگاران را دوست دارد.
کسانی که پیمان الله [دربارۀ اجرای احکام] و سوگند‌های خود [دربارۀ پیروی از محمد] را به بهای ناچیزی می‌فروشند، یقیناً بهره‌ای در آخرت نخواهند داشت و الله روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید و به آنان نمی‌نگرد و آنها را [از گناه] پاک نمی‌سازد و عذاب دردناکی [در پیش] دارند.
و گروهی از آنان [= یهود] هستند که زبان خود را به [هنگام تلاوت] کتاب [تورات] چنان می‌گردانند که گمان کنید [آنچه می‌خوانند واقعاً] از [مطالبِ آن] کتاب است، در حالی که از آن کتاب نیست؛ و [باز به دروغ] می‌گویند: «آن [جملات] از جانب الله است»؛ در صورتی که از جانب الله نیست و بر الله دروغ می‌بندند، در حالی که خود [نیز حقیقت را] می‌دانند.
برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حُکم [= دانش و فهم] و پیامبری دهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای الله، بندگان من باشید». بلکه [سزاوار است که پیامبران به مردم بگویند:] «به خاطر آنکه کتاب [تورات] را آموزش می‌دادید و از آنجا که [عقاید و احکام آن را به دیگران] درس می‌دادید، [فقیهان و دانشمندان] الهی باشید».
و نه اینکه به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را [به جای الله،] صاحب‌اختیار [معبود] بگیرید. آیا [این شخص] شما را پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر فرمان می‌دهد؟
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامى كه الله از پیامبران پیمان گرفت [و فرمود:] «هر گاه به شما كتاب و حكمتى دادم و آنگاه فرستاده‌اى [= محمد] به سویتان آمد كه آنچه را با شماست تصدیق كرد، باید به او ایمان آورید و یاری‌اش کنید». [آنگاه] فرمود: «آیا اقرار کردید و پیمان محکم مرا در این باره پذیرفتید؟» [آنان] گفتند: «اقرار کردیم». [الله] فرمود: «پس [بر خود و امت‏هایتان] گواه باشید و من [نیز] با شما از گواهانم».
پس هر ‌کس بعد از این [پیمان، از عهد خویش] روی بگردانَد، آنانند که فاسقند».
آیا [کافران، آیینی] جز دین الله را می‌جویند؟ حال آنکه هر ‌کس [و هر چه] در آسمان‏ها و زمین است ـ خواه ناخواه ـ سر به فرمان او نهاده است و [همگی] به سوی او بازگردانده می‌شوند.
[ای پیامبر،] بگو: «به الله و آنچه بر ما نازل شده است ایمان آوردیم و [همچنین به] آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و [پیامبرانی که از] نوادگان [یعقوب بودند] نازل گردیده است و آنچه به موسی و عیسی و [دیگر] پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده است؛ میان هیچ‌یک از آنان فرقی نمی‌گذاریم و تسلیمِ او هستیم».
هر ‌کس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.
چگونه الله قومی را هدایت می‌کند که بعد از ایمانشان و [پس از آنکه] گواهی دادند به اینکه پیامبر [اسلام] بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد، کافر شدند؟ و قطعاً الله قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند.
جَزایشان این است که لعنتِ الله و فرشتگان و مردم، همگی بر آنهاست.
در آن [لعنت،] جاودانه می‌مانند؛ نه عذاب از اینان کاسته می‌شود و نه مهلت [عذر و توبه] می‌یابند.
مگر کسانی‌ که پس از آن توبه کردند و [با درستکاری، رفتارشان را] اصلاح نمودند؛ که بی‌گمان، الله آمرزندۀ مهربان است.
به راستی، کسانی که پس از ایمان خود کافر شدند و بر کفر [خویش] افزودند، هرگز توبۀ آنان پذیرفته نخواهند شد و آنان قطعاً گمراهند.
کسانی که کفر ورزیدند و در حال کفر از دنیا رفتند، اگر چه روی زمین پر از طلا باشد و آن را به عنوان فدیه [و کفّارۀ اعمال بدِ خویش] بپردازند، هرگز از هیچ‏یک از آنها پذیرفته نخواهد شد و مجازاتی دردناک [در پیش] دارند و یاورانی نخواهند داشت.
[ای مؤمنان،] هرگز به [منزلت و ثواب] نیکوکاری دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و بی‌تردید، الله به آنچه انفاق می‌کنید داناست.
همۀ غذاها برای بنی‌اسرائیل حلال بود، مگر آنچه یعقوب پیش از نزول تورات بر خود حرام کرده بود. [ای پیامبر، به یهود] بگو: «اگر راست می‌گویید [و سخنم را باور ندارید]، تورات را بیاورید و آن را بخوانید».
پس هر ‌کس بعد از این، بر الله دروغ بندد، آنانند که ستمکارند.
[ای پیامبر،] بگو: «الله [در مورد یعقوب و هر چه نازل فرموده است] راست گفت؛ پس از آیین ابراهیم پیروی کنید که حق‏گرا بود و هرگز در زمرۀ مشرکان نبود».
در حقیقت، نخستین خانه‌ای که برای [عبادت] مردم قرار داده شد، همانی است که در مکه قرار دارد که پربرکت و [مایۀ] هدایت جهانیان است.
در آن [خانه،] نشانه‌های روشن، [از جمله] مقام ابراهیم است و [دیگر اینکه] هر ‌کس وارد آن [حرم] شود، در امان خواهد بود؛ و بر مردم [واجب] است كه براى [عبادتِ] الله قصد آن خانه كنند [البته برای] کسی که توانایی [مالی و جسمی] رفتن به سوی آن را دارد؛ و هر ‌کس [به فریضۀ حج] کفر ورزد، بی‌تردید، الله از جهانیان بی‌نیاز است.
[ای پیامبر،] بگو: «ای اهل کتاب، چرا به الله کفر می‌ورزید؟ حال آنکه الله بر آنچه می‌کنید، گواه است».
بگو: «ای اهل کتاب، چرا کسی را که ایمان آورده ‌است از راهِ الله باز می‌دارید و آن را منحرف می‌خواهید؟ در حالی که شما [خود به درستیِ آن] گواهید؛ و الله از آنچه می‌کنید غافل نیست».
ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید، شما را پس از ایمانتان‏ به کفر بازمی‌گردانند.
و چگونه شما کافر مى‌شوید در حالی که آیات الله بر شما خوانده می‌شود و پیامبرش میان شماست؟ و هر ‌کس به [کتاب] الله [و سنت پیامبرش] تمسّک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده ‌است.
ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از الله ـ‌آن گونه که شایستۀ پروا کردن از اوست‌ـ پروا کنید و جز در حال مسلمانی نمیرید.
و همگی به ریسمان الله [= دین الله] چنگ زنید و پراکنده نشوید؛ و نعمت [بزرگِ] الله را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دل‏هایتان الفت ایجاد کرد و به [لطف و برکتِ] نعمتش برادر شدید؛ و [پیش از آن، به خاطر کفرتان،] بر آستانۀ پرتگاه آتش قرار داشتید [که] الله شما را از آن نجات داد. الله اینچنین آیات خود را برایتان آشکار می‌سازد؛ باشد که هدایت یابید.
و [ای مؤمنان،] باید گروهی از شما باشند که [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به [کارهای] شایسته فرمان دهند و از [امور] ناپسند بازدارند؛ و آنانند که رستگارند.
و مانند کسانی نباشید که پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد، پراکنده شدند و اختلاف کردند. اینان عذابی سهمگین [در پیش] دارند.
روزی‌ که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ اما [به] کسانی که چهره‌هایشان سیاه شده است [گفته می‌شود:] «آیا بعد از ایمانتان کافر شدید؟ پس به سبب آنچه کفر می‌ورزیدید، عذاب را بچشید».
و اما کسانی که چهره‌هایشان سپید گشته است، در رحمتِ الله [در بهشتِ برین] جای می‌گیرند و در آن جاودانند.
[ای پیامبر،] اینها آیات الله است که آن را به‌حق بر تو می‌خوانیم؛ و الله [هیچ گاه] ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد.
و هر چه در آسمان‏ها و زمین است از آنِ الله است و [همۀ] کارها به سوی الله بازگردانده می‌شود.
[ای امت محمد،] شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید: به کار نیک فرمان می‌دهید و از کارِ ناپسند بازمی‌دارید و به الله ایمان دارید؛ و اگر اهل کتاب [نیز] ایمان می‌آوردند، قطعاً برایشان بهتر بود؛ برخی از آنان مؤمنند و[لی] بیشتر آنان [فاسق و] نافرمانند.
[فاسقان اهل کتاب] جز آزاری اندک [همچون طعنه و تمسخر] هرگز زیانی به شما نخواهند رساند و اگر با شما بجنگند، [شکست می‌خورند و] به شما پشت می‌کنند؛ آنگاه [نیز از سوی هیچ کس] یاری نمی‌شوند.
[یهود] هر کجا یافت شوند، [داغِ ننگ و] خواری بر آنان زده شده است؛ مگر آنکه در پناه امانِ الله و امانِ مردم باشند؛ و آنان به خشمی از الله گرفتار شده‌اند و [داغِ] درماندگی بر آنان زده شده است. این به سبب آن بود که به آیات الله کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند؛ [و نیز] این [سزا] به خاطر آن بود که نافرمانی کردند و از حدود [الهی] تجاوز می‏نمودند.
[ولی همۀ آنان] یکسان نیستند. گروهی از اهل کتاب هستند که درستکارند [و] در دل شب، در حالی که به نماز ایستاده‌اند، آیات الله را می‌خوانند،
[برخی از] آنان به الله و روز قیامت ایمان دارند و [مردم را] به نیکی امر می‌کنند و از بدی باز می‌دارند و در [انجام] کارهای نیک می‌شتابند و آنان از زمرۀ شایستگانند.
و هر کار نیکی که انجام دهند، هرگز دربارۀ آن ناسپاسی نخواهند دید؛ و الله به [حال] پرهیزگاران داناست.
بی‌گمان، کسانی که کفر ورزیدند، هرگز اموال و فرزندانشان چیزی از [عذاب] الله را از آنان دفع نخواهد کرد و آنان اهل آتشند [و]‏ جاودانه در آن می‌مانند.
مَثَل آنچه [کافران] در این زندگی دنیا انفاق می‌کنند، همانند بادی است که سرمای سختی با خود دارد و به کشتزار قومی که بر خود ستم کرده‌اند می‌رسد و نابودش می‌سازد. الله به آنان ستم نکرده است، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کرده‌اند.
ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از غیر خودتان [دوست و] همراز نگیرید. آنان از هیچ نابکاری [و شرّی] در حق شما کوتاهی نمی‌کنند [و] دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید. در حقیقت، [نشانه‌های] دشمنی، از گفتارشان آشکار ‌است و آنچه در دل‏هایشان پنهان می‌دارند بزرگ‌تر است. اگر بیندیشید، قطعاً [خواهید دانست که] ما نشانه‌ها[ی پندآموز و راه سعادت دنیا و آخرت] را برایتان به روشنی بیان کرده‌ایم.
هان! شما [ای مؤمنان،] کسانی هستید که آنان را دوست ‌دارید در حالی‌ که آنها شما را دوست ندارند و شما به همۀ کتاب[های آسمانی] ایمان دارید [ولی آنان به قرآن ایمان ندارند]؛ و چون با شما ملاقات می‌کنند می‌گویند: «ایمان آورده‌ایم» و چون تنها می‌شوند، از شدت خشم بر شما، سرانگشتان [خود] را به دندان می‌گزند. [ای پیامبر، به آنان] بگو: «به خشمِ خود بمیرید». بی‌گمان، الله از [راز] درون سینه‌ها آگاه است.
[ای مؤمنان،] اگر به شما نیکی [و خوشی] رسد، آنان را اندوهگین می‌سازد و اگر به شما بدی [و گزندی] رسد، به آن شادمان می‌شوند؛ و اگر [بر تقدیر الهی] صبر و پرهیزگاری نمایید، مکر و نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی‌رساند [چرا که] بی‌تردید، الله به آنچه می‌کنند احاطه دارد.
و [ای پیامبر، به یاد آور] زمانی که [در جنگ احد،] بامدادان از خانه و کاشانه‌ات بیرون آمدی [و] مؤمنان را برای جنگیدن در سنگرهای نظامی مستقر می‌کردی؛ و الله شنوای داناست.
و [به یاد آور] هنگامی که دو گروه از شما [= بنی‏سَلَمه و بنی‌حارثه] خواستند سستی ورزند [و همراه منافقان به مدینه بازگردند]؛ ولی الله یاور [و نگهدار] آنان بود؛ و مؤمنان باید تنها بر الله توکل کنند.
و [ای مؤمنان،] بی‌گمان، الله شما را در [جنگ] بدر در حالی یاری کرد که [به سبب کمبود افراد و اسلحه] ناتوان بودید؛ پس از الله پروا کنید؛ باشد که شکر [نعمت‌هایش را] به جای آورید.
[ای پیامبر، به یاد آور] آنگاه که به مؤمنان می‌گفتی: «آیا برایتان کافی نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته که [از آسمان] فرود می‌آیند یاری کند؟»
آرى، اگر شكیبایى و پارسایى كنید و دشمنان در این [هیجان و] شتاب خویش بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشتۀ نشاندار یارى خواهد كرد.
و الله آن [یاری] را جز بشارتی برای [پیروزی] شما قرار نداد تا [به وسیله آن] دل‏هایتان به آن آرامش گیرد؛ و [گرنه] پیروزی جز از جانب الله شکست‌ناپذیرِ حکیم نیست.
[این پیروزی، برای آن بود] تا [الله] گروهی از کسانی ‌را که کفر ورزیدند، هلاک سازد یا خوار و مغلوبشان نماید تا مأیوس [ و خوار به مکه] بازگردند.
[ای پیامبر،] هیچ چیزی از کار [بندگان] در دست تو نیست؛ یا [الله] توبۀ آنان [= مشرکان] را می‌پذیرد [و از گناهشان درمی‌گذرد] یا عذابشان می‌کند؛ زیرا آنان ستمکارند.
آنچه در آسمان‏ها و زمین است، از آنِ الله است. او تعالی هر کس را که بخواهد [به رحمت] می‌آمرزد و هر کس را بخواهد [به عدالت] عذاب می‌کند؛ و الله آمرزندۀ مهربان است.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ربا را [با سودِ] چندبرابر نخورید و از الله پروا کنید؛ باشد که رستگار شوید.
و از آتشی که برای کافران آماده شده است بپرهیزید.
و از الله و پیامبر اطاعت کنید؛ باشد که مورد رحمت [الله] قرار گیرید.
و به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید که گسترۀ آن [به اندازۀ] آسمان‏ها و زمین است [و] برای پرهیزگاران مهیا شده‌ است.
آن کسانی ‌که در [هنگام] توانگری و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرومی‌برند و از مردم درمی‌گذرند؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد.
و [همان] کسانی که چون مرتکب کار زشتی شدند یا بر خود ستم کردند، الله را یاد می‌کنند و برای گناهانشان آمرزش می‌خواهند ـ و جز الله چه کسی گناهان را می‌آمرزد؟ـ و بر آنچه کرده‌اند پافشاری نمی‌کنند در حالی ‌که می‌دانند [گناهکارند و الله بخشاینده و توبه‌پذیر است].
پاداش اینان، آمرزشی از [جانب] پروردگارشان است و باغ‏هایی که از زیر [درختان] آن جویبار‌ها جاری است؛ جاودانه در آن می‌مانند؛ و پاداش [نیکوکاران و] اهل عمل چه نیکوست!
[ای آسیب‌دیدگانِ اُحُد،] بی‌تردید، پیش از شما [نیز مؤمنانی بوده‌اند که رنج کشیدند و] سنت‏هایی گذشته است؛ پس در زمین بگردید و بنگرید که سرانجامِ تکذیب‌کنندگان [آیات الهی] چگونه بوده است.
این [قرآن،] بیانی آشکار برای مردم و هدایت و اندرزی برای پرهیزگاران است.
و [ای مؤمنان، از جهاد در راه الله] سست نشوید و اندوهگین نگردید؛ و [بدانید که] اگر ایمان داشته باشید، شما برترید.
اگر [در اُحد] به شما گزندی رسید، به دشمنان شما نیز [در جنگ بدر به همان شکل] آسیب رسید [پس مقاومت کنید]. ما این روزها[ى شكست و پیروزى‌] را میان مردم مى‌گردانیم تا الله، مؤمنان [واقعى‌] را معلوم کند و از شما مؤمنان، شهیدانی برگیرد؛ و الله ستمکاران را دوست ندارد.
و [ماجرای اُحُد وسیلۀ امتحان بود] تا الله کسانی را که ایمان آورده‌اند [از گناهانشان پاک کند] و خالص گرداند و کافران را نابود سازد.
[ای اصحاب محمد،] آیا پنداشته‌اید که [تنها با ادعای ایمان،] به بهشت می‌روید، حال آنکه الله هنوز جهادگران و شکیبایان شما را معلوم نکرده است؟
و [ای مؤمنان،] به راستی که پیش از روبه‌روشدن با مرگ [در غزوۀ اُحُد]، آرزوی شهادت داشتید. سرانجام آن [معرکۀ جنگ‌] را دیدید و [اکنون پیش روی شماست و] به آن می‌نگرید.
و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او [نیز] رسولانی [بودند و] گذشتند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به عقب بازمی‌گردید [و دین خود را رها می‌کنید]؟ و هر ‌کس [از عقیدۀ راستین خود] بازگردد، [بداند که‌] هرگز به الله زیانی نمی‌رساند و [به زودی] الله سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.
و هیچ کسی جز به فرمان الله نمی‌میرد [چرا که مرگ،] سرنوشتی است زماندار [و معین]؛ و هر ‌کس پاداش این دنیا را بخواهد، نصیبش می‌کنیم و هر ‌کس پاداش آخرت را بخواهد [نیز] نصیبش خواهیم کرد و [به زودی] سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد.
و چه بسیار پیامبرانی که توده‌های انبوهی همراهشان نبرد کردند؛ آنان هیچ‎گاه در برابر [سختی‏ها و] آنچه که در راه الله به ایشان رسید سستی نورزیدند و [در مقابل دشمن] درمانده نشدند؛ و الله شکیبایان را دوست دارد.
و سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا، گناهانمان را بیامرز و از زیاده‌رویِ ما در کارمان [درگذر] و گام‏هایمان را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان».
پس الله، پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد.
ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، اگر از کسانی ‌که کفر ورزیدند اطاعت کنید، شما را [به کفر] بازمی‌گردانند، آنگاه [در دنیا و آخرت] زیانکار می‌گردید.
[بر کافران تکیه نکنید] بلکه، الله [یار و] کارسازِ شماست و او بهترینِ یاریگران است.
به زودی در دل‏های‏ کسانی که کفر ورزیدند بیم و هراس خواهیم افکند؛ به خاطر اینکه چیزی را شریک الله قرار داده‌اند که هیچ دلیلی بر [حقانیتِ] آن نازل نکرده ‌است؛ و جایگاهشان آتش است و جایگاه ستمکاران چه بد است!
و آنگاه که در [آغاز جنگ احد،] به فرمان او، آنان [= کافران] را می‌کشتید، به راستی الله وعدۀ خود با شما را تحقق بخشید تا [اینکه در حفظ موقعیتِ خود] سست شدید و در کار [جنگ و جمع‌آوری غنیمت] با یکدیگر به نزاع پرداختید؛ و پس از آنکه [الله] آنچه را دوست می‌داشتید [= پیروزی] به شما نشان داد، [از دستور پیامبر] سرپیچی کردید؛ برخی از شما خواهان دنیا بودند و برخی خواهان آخرت. سپس [الله] برای آنکه شما را بیازماید، از [تعقیب] آنان منصرفتان کرد [و پیروزیتان به شکست انجامید] و [چون از گناه و کوتاهی خود در نافرمانی از رسول پشیمان شدید] از شما درگذشت؛ و الله نسبت به مؤمنان بخشش [بسیار] دارد.
و [ای مؤمنان، به یاد آورید] هنگامی که [در حال گریز، از کوه] بالا می‌رفتید و [چنان ترسیده بودید که] به هیچ کس توجه نمی‌کردید و پیامبر [که در میدان جنگ مقاومت می‌کرد] از پشت سرتان شما را صدا می‌زد [که: «ای بندگان الله، به سوی من بشتابید»؛ ولی شما توجه نمی‌کردید]؛ پس [الله نیز] با اندوهی در پی اندوهی [دیگر] شما را مجازات کرد. این به سبب آن بود که بر آنچه از دست داده‌اید [= پیروزی و غنیمت] و آنچه بر سرتان آمده است [= شکست و ترس] اندوهگین نشوید و [بدانید که] الله به آنچه می‌کنید آگاه است.
سپس [الله] بعد از آن اندوه، آرامشی بر شما فروفرستاد [به گونه‏اى] كه گروهى از شما را [به سبب اطمینان و آرامشی که در دل‏هایشان بود] خوابى سبک فراگرفت و گروهی دیگر [= منافقان] تنها در فکر جان خود بودند و دربارۀ الله گمان‏های ناروا [و باطلی] همچون گمان‏های [دوران] جاهلیت داشتند. آنان می‌گفتند: «آیا ما در این کار اختیاری داریم؟» [ای پیامبر، به آنان] بگو: «همۀ کارها [و شکست و پیروزی] به دست الله است». آنها چیزی را در دل‏هایشان پنهان می‌دارند که برای تو آشکار نمی‌سازند [و] می‌گویند: «اگر در این کار اختیار داشتیم، در اینجا کشته نمی‌شدیم». بگو: «اگر شما در خانه‌های خود نیز بودید، کسانی ‌که کشته‏شدن بر آنان مقرر شده بود، قطعاً [با پاى خود] به سوى قتلگاه‏های خویش مى‌رفتند». و [این رویدادها] برای آن است که الله آنچه را در سینه‌هایتان [پنهان] ‌دارید [در عمل] بیازماید و آنچه را در دل‏هایتان است پاک گردانَد؛ و الله از [راز] درون سینه‌ها آگاه است.
[ای اصحاب پیامبر،] ]افرادی از شما که در روزِ برخورد دو گروه [مسلمانان و کافران در جنگ احد] فرار کردند، در حقیقت، شیطان آنان را به سبب بعضی از کردار [و گناهانی] که مرتکب شده بودند دچار لغزش نمود و قطعاً الله از آنان درگذشت. بی‌گمان، الله آمرزندۀ بردبار است.
ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، مانند افرادی نباشید که کفر ورزیدند و دربارۀ برادرانشان ـ هنگامی که [در پیِ کسبِ روزی] به سفر رفتند [و مُردند] یا در جنگ شرکت کردند [و کشته شدند]ـ گفتند: «اگر آنان نزد ما بودند، نمی‌مردند و کشته نمی‌شدند». [این اعتقاد، در وجودشان نهاده شد] تا [این گونه،] الله [اندوه و] حسرتی در دل‏هایشان قرار دهد؛ و الله [است که] زنده می‌کند و می‌میراند؛ و الله به آنچه می‌کنید، بیناست.‌
و اگر در راه الله کشته شوید یا بمیرید، قطعاً آمرزش و رحمت الله بهتر است از آنچه آنان [= دنیادوستان] جمع‏آوری می‌کنند.
و اگر بمیرید یا [در عرصۀ جهاد] کشته شوید، یقیناً به سوی الله محشور می‌شوید.
[ای پیامبر،]‏ به [سببِ] رحمت الهی است که تو با آنان [= اصحاب،] نرم‏خو [و مهربان] شدی؛ و اگر تندخو و سنگدل بودی، قطعاً از اطرافت پراکنده می‌شدند؛ پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن و آنگاه که تصمیم [بر انجام کاری] گرفتی، بر الله توکل کن؛ [چرا که] بی‌تردید، الله توکل‌کنندگان را دوست ‌دارد.
اگر الله شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد و[لی] اگر شما را به خود واگذارد، کیست که پس از او یاری‌تان کند؟ و مؤمنان باید تنها بر الله توکل کنند.
و سزاوار نیست هیچ پیامبری [با گرفتن سهمی اضافی از غنایم، به اصحابش] خیانت کند؛ و هر کس خیانت کند، روز قیامت، با آنچه [در آن] خیانت کرده است می‌آید؛ سپس به هر ‌کس [نتیجه] آنچه [از نیک و بد] کرده است به طور کامل داده می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد.
آیا کسی‌ که در پیِ رضایتِ الله است، همانند کسی است که دچار خشمی از جانب الله گشته و جایگاهش دوزخ است؟ و [دوزخ] چه بد جایگاهی است!
[هر یک از] اینان، درجاتی [متفاوت] نزد الله دارند و الله به آنچه می‌کنند بیناست.
به راستی، الله بر مؤمنان منت نهاد ‌که میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او [= قرآن] را برایشان بخوانَد و [از گناه] پاکشان گردانَد و به آنان کتاب [= قرآن] و حکمت [= سنت] بیا‌موزد؛ در حالی که در گذشته، در گمراهی آشکاری بودند.
[ای مؤمنان،] آیا چون به شما [در جنگ اُحُد] مصیبتى رسید ـ [با آنكه در جنگ بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید ـ گفتید: «این [مصیبت‌] از كجا [به ما] رسید؟» [ای پیامبر،] بگو: «آن [شکست] از جانب خودتان [و نتیجۀ نافرمانی از دستور پیامبر] است».‏ بی‌گمان، الله بر هر کاری تواناست.
و روزی‌ که [در جنگ احد] دو گروه [مؤمنان و کافران] با هم برخورد کردند، آنچه به شما رسید، به فرمانِ الله بود [تا شما را بیازماید] و مؤمنان را معلوم نمايد.
و کسانی‌ را که نفاق ورزیدند [نیز] معلوم نمايد که [چون] به ایشان گفته شد: «بیایید در راه الله بجنگید یا [از خانواده و قبیله‌تان] دفاع کنید». گفتند: «اگر می‌دانستیم جنگی روی خواهد داد، حتماً از شما پیروی می‌کردیم». آنان در آن هنگام به کفر نزدیک‌تر بودند تا ایمان؛ به زبان خویش چیزی می‌گویند که در دل‏هایشان نیست و الله به آنچه [در دل] پنهان می‌کنند، آگاه‌تر است.
کسانی‌ که [خود در خانه] نشستند [از جهاد سر باز زدند] و دربارۀ برادران خود گفتند: «اگر آنها از ما پیروی می‌کردند، کشته نمی‌شدند». [ای پیامبر، به این منافقان] بگو: «اگر راست می‌گویید، پس مرگ را از خود دور سازید».
هرگز کسانی را که در راه الله کشته شده‌اند مُرده مپندار؛ بلکه زنده‌اند [و] نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.
آنان به آنچه الله از فضل خود برایشان داده ‌است شادمانند و براى [سرانجامِ نیک] كسانى كه [راه] آنان را پى گرفته‏اند و [هنوز] به آنان نپیوسته‏اند شادى مى‌كنند؛ چرا كه [هیچ یک از] اینان ترس و ‏اندوهى نخواهند داشت.
[همچنین] به نعمت و فضل الله شادمانند و اینکه [می‌بینند] الله پاداش مؤمنان را تباه نمی‌کند.
کسانی ‌که دعوت الله و پیامبر را ـ پس از آنکه [در غزوۀ احد] به آنان جراحت [و سختی بسیار] رسید ـ اجابت کردند [و برای تعقیب مشرکان به سوی «حَمراء الاسد» رفتند]، برای [آن عده از] اینان که نیکی و پرهیزگاری کردند، پاداش بزرگی [در پیش] است.
همان کسانی‌ که برخی [از مشرکان] به آنان گفتند: «مردم [مکه] برای [جنگ با] شما گِرد آمده‌اند؛ پس از آنها بترسید» و[لی این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: «الله برای [محافظت از] ما بس است و [او] بهترین [مراقب و] کارساز است».
پس به نعمت و فضل الله [از حمراء الاسد به مدینه] بازگشتند در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود و همچنان در پیِ [کسبِ] رضایتِ الله بودند؛ و الله فضل و بخشش بزرگی دارد.
در حقیقت، این شیطان است که [شما را از هیبت پوشالیِ] دوستانش می‌ترساند؛ پس اگر ایمان دارید، از آنان [= مشرکان] نترسید و از من بترسید.
و [ای پیامبر،] کسانی‌ که در [یاری کردنِ] کفر می‌شتابند، تو را اندوهگین نسازند. یقیناً آنان هرگز زیانی به الله نمی‌رسانند. الله می‌خواهد که بهره‌ای برایشان در آخرت قرار ندهد و عذابی بزرگ [در پیش] دارند.
به راستی، کسانی ‌که کفر را به [بهای] ایمان خریدند، هرگز به الله زیانی نمی‌رسانند و عذابی دردناک [در پیش] دارند.
و کسانی ‌که کافر شدند، مپندارند که چون به آنان مهلت می‌دهیم به سودشان است. جز این نیست که به آنان مهلت می‌دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و عذابی خفت‌بار [در پیش‌] دارند.
[ای مؤمنان،] چنین نبود [و از حکمت الهی نیست] که الله، مؤمنان را بر این حال كه شما هستید [واگذارد و مؤمن و منافق را در کنار یکدیگر] رها سازد [بلكه شما را با تکالیف و آزمایش‏های گوناگون می‌آزماید] تا پلید را از پاک متمایز كند؛ و چنین نبود که الله [برای مشخص‏نمودن مؤمنان از منافقان،] شما را از [اسرارِ] غیب آگاه کند؛ ولی الله از میان رسولانش هر کس را بخواهد برمی‌گزیند [و او را بر بخشی از غیب آگاه می‌کند]؛ پس به الله و رسولانش ایمان بیاورید؛ و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگی برایتان [در پیش] است.
و کسانی‌ که به آنچه الله از فضل خویش به آنان داده است بخل می‌ورزند، گمان نکنند که آن [بخل] برایشان خیر است؛ بلکه برایشان شر است. در روز قیامت، آنچه به آن بخل می‌ورزیدند، طوق گردنشان خواهد شد [و با آن عذاب می‌شوند]؛ و میراث آسمان‏ها و زمین از آنِ الله است و الله به آنچه می‌کنید آگاه است.
بی‌تردید، الله سخن کسانی را شنید که گفتند: «الله فقیر است و [از ما قرض می‌خواهد و] ما بی‌نیازیم». [ما این] گفتارشان و [نیز] قتل ناحق پیامبران را خواهیم نوشت و [روز قیامت به [آنان] می‌گوییم: «عذاب سوزان [دوزخ] را بچشید».
[ای یهودیان،] این [مجازات،] به خاطر کردار پیشین شماست؛ و [گرنه] الله هرگز به بندگان [خود] ستمکار نیست.
[این یهودیان، همان] کسانی‌ هستند که گفتند: «الله با ما عهد و پیمان بسته است که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا [پیامبری همراه خود] برایمان قربانی‌ای بیاورد که آتش [ناشی از صاعقه،] آن را [به نشانۀ پذیرش بسوزانَد و] ببلعد». [ای پیامبر، به آنان] بگو: «قطعاً پیش از من پیامبرانى بودند كه دلایل آشكار را همراه آنچه گفتید برایتان آوردند. اگر راست مى‌گویید، پس چرا آنان را كشتید؟»
پس اگر [یهود و کافران] تو را تکذیب کردند، [غمگین مباش و بدان] پیامبرانی که پیش از تو بودند و معجزات و نوشته‌ها و کتاب‏های روشنگر آورده بودند [نیز] تکذیب شدند.
هر کسی چشندۀ [طعم‌] مرگ است و یقیناً روز قیامت پاداش‏هایتان را به صورت کامل دریافت خواهید کرد؛ پس هر كه را از آتش دور دارند و در بهشت درآورند، قطعاً رستگار شده ‌است؛ و زندگی دنیا چیزی جز مایۀ فریب نیست.
[ای مؤمنان،] بی‌تردید شما در [مورد بذلِ] اموال و جان‏هایتان آزمایش می‌شوید و [همچنین] از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب [آسمانی] داده شده است [= یهود و نصاری] و [نیز] از کسانی‌ که شرک ورزیدند سخنان آزاردهندۀ بسیاری خواهید شنید؛ و[لی] اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید، [شایسته‌تر است؛ زیرا] این [ایستادگى‌] حاكى از عزم استوار [شما] در كارهاست.
و [ای پیامبر، یاد کن] هنگامی که الله از کسانی‌ که کتاب [آسمانی] به آنان داده شده بود پیمان گرفت که: «حتماً [آموزه‌های هدایت‌بخش] آن را برای مردم بیان نمایید و [آنچه را که از نبوت محمد ‏صلى الله علیه و سلم خبر می‌دهد] کتمانش نکنید»؛ و[لی] آن [عهد] را پشت سر خویش انداختند [به آن توجهی نکردند] و به بهای اندکی [همچون مال و مقام] فروختند. چه بد است آنچه می‌خرند!
کسانی که از اعمال [زشت] خود خشنود می‌گردند و دوست دارند در ازای کار [نیکی] که انجام نداده‌اند مورد ستایش قرار گیرند، گمان مبر که از عذاب [الهی] برکنارند؛ [بلکه] برای آنان عذاب دردناکی [در پیش] است.
فرمانرواییِ آسمان‏ها و زمین از آنِ الله است و الله بر هر چیزی تواناست.
به راستی در آفرینش آسمان‏ها و زمین و آمد و شدِ شب و روز، نشانه‌های [آشکاری] برای خردمندان است.
[همان] کسانی‌ که الله را [در همۀ احوال‌] ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‏ها و زمین می‌اندیشند [و می‌گویند:] «پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده‌ای؛ منزّهی تو؛ پس ما را از عذاب آتش [دوزخ] نگاه دار.
پروردگارا، کسی را که تو به آتش [دوزخ] درآوری، یقیناً خوار و رسوایش کرده‌ای و ستمکاران [هیچ] یاوری ندارند.
پروردگارا، ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرامی‌خوانَد که: "به پروردگار خود ایمان آورید"؛ پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهانمان را ببخش و بدی‏هایمان را بپوشان و ما را در زمرۀ نیکان بمیران.
پروردگارا، آنچه را که به وسیلۀ رسولانت به ما وعده داده‌ای به ما عطا کن و در روز قیامت رسوایمان مگردان. بی‌تردید، تو خلاف وعده نمی‌کنی».
پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود:] «من [پاداش] عمل هیچ صاحبْ‌عملى از شما را ـ چه مرد و چه زن ـ كه همنوعِ یكدیگرید تباه نمى‌كنم؛ پس كسانى كه [از وطن خود] هجرت كرده‌اند و [یا] از خانه‌هاى خود رانده شده‌اند و در راه من آزار دیده‌اند و جنگیده‌اند و كشته شده‌اند، قطعاً بدی‏هایشان را از آنان مى‌زدایم و [به عنوان] پاداشى از جانب الله، آنان را در باغ‏هایی درمى‌آورم كه از زیرِ [درختان‌] آن جویبارها جاری است؛ و الله است که پاداش نیكو نزد اوست.
[ای پیامبر،] رفت و آمدِ کافران [برای تجارت] در شهرها [و مال و مقام آنان] تو را نفریبد.
[این] بهره‌مندی ناچیزی است؛ سپس جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است!
اما کسانی ‌که از پروردگارشان پروا کرده‌اند، [در بهشت] باغ‏هایی دارند که از زیر [درختان] آن جویبارها جاری است [و] جاودانه در آن می‌مانند. [این] پذیرایی از جانب الله [مهیّا شده] است و آنچه نزد الله است، برای نیکوکاران بهتر است.
و کسانی از اهل کتاب هستند که به الله و آنچه بر شما نازل شده و آنچه بر خودشان نازل شده است ایمان دارند؛ در برابر الله فروتن هستند و آیات الله را به بهای ناچیزی نمی‌فروشند. اینانند که پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است. به راستی که الله در حسابرسی سریع است.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [بر تکالیف دینی و رنج‏های دنیوی] شکیبایی ورزید و [در برابر دشمنان] پایدار باشید و پرهیزگاری پیشه کنید؛ باشد که رستگار شوید.
سورة آل عمران
معلومات السورة
الكتب
الفتاوى
الأقوال
التفسيرات

اتصَلتْ سورةُ (آلِ عِمْرانَ) من حيث الفضلُ بسورةِ (البقرة)؛ فقد وصَفهما الرسولُ ﷺ بـ (الزَّهْراوَينِ)؛ لِما احتوتا عليه من نورٍ وهداية.

وجاءت هذه السُّورةُ ببيانِ هداية هذا الكتابِ للناس، متضمِّنةً الحوارَ مع أهل الكتاب، مُحاجِجَةً إياهم في صِدْقِ هذا الدِّين وعلوِّه على غيره، مبرهنةً لصِدْقِ النبي ﷺ بهذه الرسالة، وهَيْمنةِ هذا الدِّينِ على غيره، ونَسْخِه للأديان الأخرى؛ فمَن ابتغى غيرَ الإسلام فأمرُه ردٌّ غيرُ مقبولٍ، كما أشارت إلى غزوةِ (أُحُدٍ)، وأمرِ المسلمين بالثَّبات على هذا الدِّين.

ترتيبها المصحفي
3
نوعها
مدنية
ألفاظها
3501
ترتيب نزولها
89
العد المدني الأول
200
العد المدني الأخير
200
العد البصري
200
العد الكوفي
200
العد الشامي
200

* قوله تعالى: {إِنَّ اْلَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اْللَّهِ وَأَيْمَٰنِهِمْ ثَمَنٗا قَلِيلًا أُوْلَٰٓئِكَ لَا خَلَٰقَ لَهُمْ فِي اْلْأٓخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اْللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ اْلْقِيَٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٞ} [آل عمران: 77]:

ورَد عن عبدِ اللهِ بن مسعودٍ - رضي الله عنه -، عن النبيِّ ﷺ، قال: «مَن حلَفَ على يمينٍ يقتطِعُ بها مالَ امرئٍ مسلمٍ، وهو فيها فاجرٌ: لَقِيَ اللهَ وهو عليه غضبانُ»، ثم أنزَلَ اللهُ تصديقَ ذلك: {إِنَّ اْلَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اْللَّهِ وَأَيْمَٰنِهِمْ ثَمَنٗا قَلِيلًا أُوْلَٰٓئِكَ لَا خَلَٰقَ لَهُمْ فِي اْلْأٓخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اْللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ اْلْقِيَٰمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٞ} [آل عمران: 77]، ثم إنَّ الأشعَثَ بنَ قيسٍ خرَجَ إلينا، فقال: ما يُحدِّثُكم أبو عبدِ الرَّحمنِ؟ قال: فحدَّثْناه، قال: فقال: صدَقَ؛ لَفِيَّ نزَلتْ، كانت بيني وبين رجُلٍ خصومةٌ في بئرٍ، فاختصَمْنا إلى رسولِ اللهِ ﷺ، فقال رسولُ اللهِ ﷺ: «شاهِدَاكَ أو يمينُهُ»، قلتُ: إنَّه إذًا يَحلِفُ ولا يُبالي، فقال رسولُ اللهِ ﷺ: «مَن حلَفَ على يمينٍ يستحِقُّ بها مالًا، وهو فيها فاجرٌ: لَقِيَ اللهَ وهو عليه غضبانُ»، ثم أنزَلَ اللهُ تصديقَ ذلك، ثم اقترَأَ هذه الآيةَ: {إِنَّ اْلَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اْللَّهِ وَأَيْمَٰنِهِمْ ثَمَنٗا قَلِيلًا} إلى قوله: {وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٞ} [آل عمران: 77]. أخرجه البخاري (٢٣٥٦).

* قوله تعالى: {كَيْفَ يَهْدِي اْللَّهُ قَوْمٗا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَٰنِهِمْ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ اْلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ اْلْبَيِّنَٰتُۚ وَاْللَّهُ لَا يَهْدِي اْلْقَوْمَ اْلظَّٰلِمِينَ ٨٦ أُوْلَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اْللَّهِ وَاْلْمَلَٰٓئِكَةِ وَاْلنَّاسِ أَجْمَعِينَ ٨٧ خَٰلِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ اْلْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ٨٨ إِلَّا اْلَّذِينَ تَابُواْ مِنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ اْللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ} [آل عمران: 86-89]:

صحَّ عن عبدِ اللهِ بن عباسٍ - رضي الله عنهما -، قال: «كان رجُلٌ مِن الأنصارِ أسلَمَ، ثم ارتَدَّ ولَحِقَ بالشِّرْكِ، ثم نَدِمَ، فأرسَلَ إلى قومِه: سَلُوا رسولَ اللهِ ﷺ: هل لي مِن توبةٍ؟ فجاء قومُهُ إلى رسولِ اللهِ ﷺ، فقالوا: إنَّ فلانًا قد نَدِمَ، وإنَّه قد أمَرَنا أن نسألَك: هل له مِن توبةٍ؟ فنزَلتْ: {كَيْفَ يَهْدِي اْللَّهُ قَوْمٗا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَٰنِهِمْ} [آل عمران: 86] إلى {غَفُورٞ رَّحِيمٌ} [آل عمران: 89]، فأرسَلَ إليه قومُهُ، فأسلَمَ». أخرجه النسائي (٤٠٧٩).

* قوله تعالى: {وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ ءَايَٰتُ اْللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُۥۗ وَمَن يَعْتَصِم بِاْللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسْتَقِيمٖ ١٠١ يَٰٓأَيُّهَا اْلَّذِينَ ءَامَنُواْ اْتَّقُواْ اْللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ١٠٢ وَاْعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اْللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَاْذْكُرُواْ نِعْمَتَ اْللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِۦٓ إِخْوَٰنٗا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٖ مِّنَ اْلنَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَاۗ} [آل عمران: 101-103]:

عن عبدِ اللهِ بن عباسٍ - رضي الله عنهما -، قال: «كان الأَوْسُ والخَزْرجُ يَتحدَّثون، فغَضِبوا، حتى كان بينهم حربٌ، فأخَذوا السِّلاحَ بعضُهم إلى بعضٍ؛ فنزَلتْ: {وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ ءَايَٰتُ اْللَّهِ} [آل عمران: 101] إلى قوله تعالى: {فَأَنقَذَكُم مِّنْهَاۗ} [آل عمران: 103]. "المعجم الكبير" للطبراني (١٢٦٦٦).

* قوله تعالى: {لَيْسَ لَكَ مِنَ اْلْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَٰلِمُونَ} [آل عمران: 128]:

صحَّ عن أبي هُرَيرةَ - رضي الله عنه - أنَّه قال: «كان رسولُ اللهِ ﷺ يقولُ حين يفرُغُ مِن صلاةِ الفجرِ مِن القراءةِ ويُكبِّرُ ويَرفَعُ رأسَه: «سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه، ربَّنا ولك الحمدُ»، ثم يقولُ وهو قائمٌ: «اللهمَّ أنْجِ الوليدَ بنَ الوليدِ، وسلَمةَ بنَ هشامٍ، وعيَّاشَ بنَ أبي ربيعةَ، والمستضعَفِينَ مِن المؤمنين، اللهمَّ اشدُدْ وَطْأتَك على مُضَرَ، واجعَلْها عليهم كَسِنِي يوسُفَ، اللهمَّ العَنْ لِحْيانَ، ورِعْلًا، وذَكْوانَ، وعُصَيَّةَ؛ عصَتِ اللهَ ورسولَه»، ثم بلَغَنا أنَّه ترَكَ ذلك لمَّا أُنزِلَ: {لَيْسَ لَكَ مِنَ الأمْرِ شَيْءٌ أوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإنَّهُمْ ظالِمُونَ}». أخرجه مسلم (675).

وعن عبدِ اللهِ بن عُمَرَ - رضي الله عنهما -: أنَّه سَمِعَ رسولَ اللهِ ﷺ إذا رفَعَ رأسَه مِن الرُّكوعِ مِن الركعةِ الآخِرةِ مِن الفجرِ يقولُ: «اللهمَّ العَنْ فلانًا وفلانًا وفلانًا» بعدما يقولُ: «سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه، ربَّنا ولك الحمدُ»؛ فأنزَلَ اللهُ: {لَيْسَ لَكَ مِنَ اْلْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَٰلِمُونَ} [آل عمران: 128]. أخرجه البخاري (٤٠٦٩).

* قوله تعالى: {ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّنۢ بَعْدِ اْلْغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا يَغْشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنكُمْۖ وَطَآئِفَةٞ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ} [آل عمران: 154]:

عن أنسِ بن مالكٍ - رضي الله عنه -، أنَّ أبا طَلْحةَ قال: «غَشِيَنا النُّعَاسُ ونحن في مَصافِّنا يومَ أُحُدٍ، قال: فجعَلَ سيفي يسقُطُ مِن يدي وآخُذُه، ويسقُطُ وآخُذُه؛ وذلك قولُه عز وجل: {ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّنۢ بَعْدِ اْلْغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا يَغْشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنكُمْۖ وَطَآئِفَةٞ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ} [آل عمران: 154]، والطائفةُ الأخرى: المنافقون، ليس لهم إلا أنفسُهم؛ أجبَنُ قومٍ وأرعَبُهُ، وأخذَلُهُ للحقِّ». أخرجه البخاري (٤٠٦٨).

* قوله تعالى: {وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّۚ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ اْلْقِيَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٖ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ} [آل عمران: 161]:

صحَّ عن عبدِ اللهِ بن عباسٍ - رضي الله عنهما - أنَّه قال: «نزَلتْ هذه الآيةُ: {وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّۚ} في قَطيفةٍ حَمْراءَ فُقِدتْ يومَ بدرٍ، فقال بعضُ الناسِ: لعلَّ رسولَ اللهِ - ﷺ - أخَذَها؛ فأنزَلَ اللهُ: {وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّۚ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ اْلْقِيَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٖ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ} [آل عمران: 161]». أخرجه أبو داود (٣٩٧١).

* قوله تعالى: {وَلَا تَحْسَبَنَّ اْلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اْللَّهِ أَمْوَٰتَۢاۚ بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ} [آل عمران: 169]:

عن مسروقٍ، قال: سأَلْنا عبدَ اللهِ - هو ابنُ مسعودٍ رضي الله عنه - عن هذه الآيةِ: {وَلَا تَحْسَبَنَّ اْلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اْللَّهِ أَمْوَٰتَۢاۚ بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}، قال: «أمَا إنَّا قد سأَلْنا عن ذلك، فقال: أرواحُهم في جوفِ طيرٍ خُضْرٍ، لها قناديلُ معلَّقةٌ بالعرشِ، تَسرَحُ مِن الجَنَّةِ حيث شاءت، ثم تَأوي إلى تلك القناديلِ، فاطَّلَعَ إليهم ربُّهم اطِّلاعةً، فقال: هل تشتهون شيئًا؟ قالوا: أيَّ شيءٍ نشتهي ونحن نَسرَحُ في الجَنَّةِ حيث شِئْنا؟! ففعَلَ ذلك بهم ثلاثَ مرَّاتٍ، فلمَّا رأَوْا أنَّهم لن يُترَكوا مِن أن يَسألوا، قالوا: يا ربُّ، نريدُ أن ترُدَّ أرواحَنا في أجسادِنا؛ حتى نُقتَلَ في سبيلِك مرَّةً أخرى، فلمَّا رأى أنْ ليس لهم حاجةٌ، تُرِكوا». أخرجه مسلم (١٨٨٧).

سُمِّيتْ (آلُ عِمْرانَ) بهذا الاسم لذِكْرِ (آلِ عِمْرانَ) فيها، وثبَت لها اسمٌ آخَرُ؛ وهو (الزَّهْراءُ):

لِما جاء في حديث أبي أُمامةَ الباهليِّ رضي الله عنه، قال: سَمِعْتُ رسولَ الله ﷺ يقولُ: «اقرَؤُوا الزَّهْراوَينِ: البقرةَ، وسورةَ آلِ عِمْرانَ». أخرجه مسلم (804).

يقول ابنُ منظورٍ: «والزَّهْراوانِ: أي: المُنِيرتانِ المُضِيئتانِ، واحدتها: زَهْراءُ». لسان العرب (4 /332).

وقد عدَّ بعضُ العلماء أنَّ ذِكْرَ (الزَّهْراوانِ) في هذا الحديثِ هو من بابِ الوصف، لا التسمية. انظر: "التحرير والتنوير" لابن عاشور (3 /143)، "التفسير الموضوعي لسور القرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (1 /20).

* تُحاجُّ عن صاحبِها:

صحَّ عن أبي أُمامةَ الباهليِّ رضي الله عنه، قال: سَمِعْتُ رسولَ اللهِ ﷺ يقولُ: «اقرَؤُوا القرآنَ؛ فإنَّه يأتي يومَ القيامةِ شفيعًا لأصحابِه؛ اقرَؤُوا الزَّهْراوَينِ: البقرةَ، وسورةَ آلِ عِمْرانَ؛ فإنَّهما تأتيانِ يومَ القيامةِ كأنَّهما غَمَامتانِ، أو كأنَّهما غَيَايتانِ، أو كأنَّهما فِرْقانِ مِن طيرٍ صوافَّ، تُحاجَّانِ عن أصحابِهما، اقرَؤُوا سورةَ البقرةِ؛ فإنَّ أَخْذَها برَكةٌ، وتَرْكَها حَسْرةٌ، ولا تستطيعُها البَطَلةُ». أخرجه مسلم (804).

* كان يعظُمُ بين الصحابةِ قارئُ سورةِ (آلِ عِمْرانَ):

فعن أنسٍ رضي الله عنه، قال: «كان الرَّجُلُ إذا قرَأ البقرةَ وآلَ عِمْرانَ، جَدَّ فينا - يعني: عظُمَ -»، وفي روايةٍ: «يُعَدُّ فينا عظيمًا»، وفي أخرى: «عُدَّ فينا ذا شأنٍ». أخرجه أحمد (12236).

* ورَدتْ قراءتُه ﷺ لسورة (آل عِمْران) في قيام الليل:

فعن حُذَيفةَ بن اليمانِ رضي الله عنهما، قال: «صلَّيْتُ مع رسولِ اللهِ ﷺ ذاتَ ليلةٍ، فاستفتَحَ بسورةِ البقرةِ، فقرَأَ بمائةِ آيةٍ لم يَركَعْ، فمضى، قلتُ: يَختِمُها في الرَّكعتَينِ، فمضى، قلتُ: يَختِمُها ثم يَركَعُ، فمضى حتى قرَأَ سورةَ النِّساءِ، ثم قرَأَ سورةَ آلِ عِمْرانَ، ثم ركَعَ نحوًا مِن قيامِهِ، يقولُ في ركوعِهِ: سبحانَ ربِّيَ العظيمِ، سبحانَ ربِّيَ العظيمِ، سبحانَ ربِّيَ العظيمِ، ثم رفَعَ رأسَهُ، فقال: سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَه، ربَّنا لك الحمدُ، وأطال القيامَ، ثم سجَدَ، فأطال السُّجودَ، يقولُ في سجودِهِ: سبحانَ ربِّيَ الأعلى، سبحانَ ربِّيَ الأعلى، سبحانَ ربِّيَ الأعلى، لا يمُرُّ بآيةِ تخويفٍ أو تعظيمٍ للهِ عز وجل إلا ذكَرَهُ». أخرجه النسائي (١١٣٢).

* كان النبيُّ ﷺ يَقرأُ خواتمَها منتصَفَ الليلِ عندما يستيقظُ مِن نومِه:

فممَّا صحَّ عن عبدِ اللهِ بن عباسٍ رضي الله عنهما: أنَّه باتَ عند مَيْمونةَ زَوْجِ النبيِّ ﷺ - وهي خالتُهُ -، قال: «فاضطجَعْتُ في عَرْضِ الوِسادَةِ، واضطجَعَ رسولُ اللهِ ﷺ وأهلُهُ في طُولِها، فنامَ رسولُ اللهِ ﷺ حتى انتصَفَ الليلُ - أو قَبْله بقليلٍ، أو بعده بقليلٍ -، ثم استيقَظَ رسولُ اللهِ ﷺ، فجعَلَ يَمسَحُ النَّوْمَ عن وجهِهِ بيدَيهِ، ثم قرَأَ العَشْرَ الآياتِ الخواتِمَ مِن سُورةِ آلِ عِمْرانَ، ثم قامَ إلى شَنٍّ معلَّقةٍ، فتوضَّأَ منها، فأحسَنَ وُضُوءَهُ، ثم قامَ يُصلِّي، فصنَعْتُ مِثْلَ ما صنَعَ، ثُمَّ ذهَبْتُ فقُمْتُ إلى جَنْبِهِ، فوضَعَ رسولُ اللهِ ﷺ يَدَهُ اليُمْنى على رَأْسي، وأخَذَ بأُذُني بيدِهِ اليُمْنى يَفتِلُها، فصلَّى ركعتَينِ، ثم ركعتَينِ، ثم ركعتَينِ، ثم ركعتَينِ، ثم ركعتَينِ، ثم ركعتَينِ، ثم أوتَرَ، ثم اضطجَعَ حتى جاءه المؤذِّنُ، فقامَ فصلَّى ركعتَينِ خفيفتَينِ، ثم خرَجَ فصلَّى الصُّبْحَ». أخرجه البخاري (٤٥٧١).

جاءت مواضيعُ سورةِ (آل عِمْرانَ) مُرتَّبةً على النحوِ الآتي:

مقدِّمات للحوار مع النَّصارى (١-٣٢).

إنزال الكتاب هدايةً للناس (١-٩).

تحذير الكافرين وحقيقةُ الدنيا (١٠-١٨).

انتقال الرسالة لأمَّة الإسلام (٢٩-٣٢).

اصطفاء الله تعالى لرُسلِه (٣٣-٤٤).

حقيقة عيسى عليه السلام (٤٥-٦٣).

الإسلام هو دِين الحقِّ، وهو دِينُ جميع الأنبياء (٦٤-٩٩).

إبراهيم عليه السلام كان حنيفًا مسلمًا (٦٤-٦٨).

مخاطبة فِرَق أهل الكتاب، وبيان حقائقهم (٦٩-٨٠).

وَحْدة الرسالات، والدِّين الحق هو الإسلام (٨١- ٩٢).

صلة المسلمين بإبراهيم، وافتراء أهل الكتاب (٩٣-٩٩).

بيان خَيْرية هذه الأمَّة، وتحذيرها من أعدائها (١٠٠-١٢٠).

التحذير من الوقوع في أخطاء السابقين (١٠٠-١٠٩).

خيرية هذه الأمَّة وفضلها (١١٠-١١٥).

تحذير الأمَّة من المنافقين (١١٦-١٢٠).

معركة (أُحُد) (١٢١-١٤٨).

مقدِّمات معركة (أُحُد) (١٢١-١٢٩).

أهمية الطاعة ومواعظُ (١٣٠-١٣٨).

تعزية المسلمين، والنهيُ عن الهوان (١٣٩-١٤٨).

دروس مستفادة من الهزيمة (١٤٩-١٨٩).

التحذير من طاعة الأعداء والتنازل (١٤٩-١٥٨).

أهمية الشورى وطاعة الرسول (١٥٩-١٦٤).

أسباب الهزيمة وفوائدها (١٦٥-١٧٩).

تحذير المنافقين والبخلاء (١٨٠-١٨٩).

أولو الألباب يستفيدون من الآيات الكونية (١٩٠-١٩٥).

الأمورُ بخواتيمها (١٩٦-٢٠٠).

ينظر: "التفسير الموضوعي للقرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (1 /426).

افتُتِحت السُّورةُ بمقصدٍ عظيمٍ؛ وهو التنويهُ بالقرآن، وبمحمَّدٍ ﷺ، وتقسيمُ آيات القرآن، ومراتبُ الأفهام في تَلقِّيها، والتنويهُ بفضيلة الإسلام، وأنه لا يَعدِله دِينٌ، وأنه لا يُقبَل دِينٌ عند الله بعد ظهور الإسلام غيرُ الإسلام.

ومِن مقاصدِها: مُحاجَّةُ أهلِ الكتابينِ في حقيقة الحنيفيَّة، وأنهم بُعَداءُ عنها، وما أخَذ اللهُ من العهد على الرُّسلِ كلِّهم: أن يؤمنوا بالرسول الخاتم.

واشتملت على أمرِ المسلمين بفضائلِ الأعمال: مِن بذلِ المال في مواساة الأمَّة، والإحسان، وفضائل الأعمال، وتركِ البخل، ومَذمَّةِ الربا.

وخُتِمت السُّورةُ بآياتِ التفكير في ملكوت الله.

ينظر: "التحرير والتنوير" لابن عاشور (3 /145).