ترجمة سورة المنافقون

الترجمة الفارسية للمختصر في تفسير القرآن الكريم

ترجمة معاني سورة المنافقون باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية للمختصر في تفسير القرآن الكريم.
من تأليف: مركز تفسير للدراسات القرآنية .

- ای رسول- منافقان که اسلام را آشکار، و کفر را پنهان می‌کنند، چون در مجلس تو حاضر شوند می‌گویند: گواهی می‌دهیم که تو واقعاً فرستادۀ الله هستی. الله می‌داند که تو واقعاً فرستاده‌اش هستی و گواهی می‌دهد که منافقان در این ادعا که از صمیم قلب گواهی می‌دهند تو فرستادۀ الله هستی دروغ می‌گویند.
سوگندهای‌شان را که بر ادعای ایمان خویش ایراد می‌کنند، پوشش و سپری در برابر قتل و اسارت برای خودشان قرار داده‌اند، و با ایجاد تردید و دروغ‌افکنی‌هایی که منتشر می‌کنند مردم را از ایمان بازداشته‌اند. چه زشت است نفاق و سوگندهای دروغینی که مرتکب می‌شوند.
این امر به‌سبب آن است که آنها از روی نفاق ایمان آوردند، و ایمان به دل‌های‌شان نرسیده است، سپس پنهانی به الله کفر ورزیدند. پس الله به‌سبب کفرشان بر دل‌های‌شان مُهر نهاد چنانکه ایمان در آن داخل نمی‌شود، و به‌سبب این مُهر آنچه را صلاح و رشدشان در آن باشد درک نمی‌کنند.
و - ای بیننده- وقتی آنها را ببینی به‌سبب فراخی و ناز و نعمتی که در آن هستند سیما و حالت‌شان تو را به تعجب وامی‌دارد، و اگر سخن بگویند به‌سبب بلاغتی که در کلام‌شان است به آنها گوش فرا می‌دهی. - ای رسول- گویی آنها در مجلس تو چوب‌هایی تکیه داده بر دیوار هستند، که هیچ چیزی نمی‌فهمند و درک نمی‌کنند، و به‌سبب بزدلی گمان می‌کنند هر صدایی آنها را مورد هدف قرار می‌دهد. آنها دشمن واقعی هستند. پس - ای رسول- از آنها برحذر باش از اینکه سرّی برایت فاش کنند یا نیرنگی به تو بزنند، الله آنها را عذاب کند، چگونه با وجود دلایل آشکار، و براهین روشنِ ایمان، از آن گمراه می‌شوند؟!
و هرگاه به این منافقان گفته شود: با پوزش‌خواهی از آنچه از شما سر زد نزد رسول‌الله بیایید، تا برای گناهان‌تان از الله آمرزش بخواهد، از روی تمسخر و استهزا سرهای‌شان را برمی‌گردانند، و آنها را می‌بینی که از آنچه به آن فرمان یافته‌اند خودداری می‌کنند، درحالی‌که از پذیرش و اطاعت حق رویگردان هستند.
- ای رسول- فرقی نمی‌کند برای گناهان‌شان آمرزش بخواهی یا آمرزش نخواهی. الله هرگز گناهان‌شان را نخواهد بخشید؛ زیرا الله خارج‌شدگان از طاعتش را که بر نافرمانی از او تعالی پافشاری می‌کنند توفیق نمی‌دهد.
آنها همان کسانی هستند که می‌گویند: اموال‌تان را بر کسانی‌که نزد رسول‌الله هستند چه فقرا و چه بادیه‌نشینان پیرامون مدینه انفاق نکنید تا از نزدش پراکنده شوند، درحالی‌که گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین فقط از آنِ الله است، که برای هر یک از بندگانش بخواهد رزق و روزی می‌دهد، اما منافقان نمی‌دانند که گنجینه‌های روزی به دست او سبحانه است.
سرکردۀ آنها عبدالله بن اُبَیّ می‌گوید: اگر به مدینه بازگردیم به‌طور قطع کسی‌که عزیزتر است - یعنی من و قومم- آن کسی را که خوارتر است، یعنی محمد صلی الله علیه وسلم و اصحابش را از آنجا بیرون خواهد کرد، درحالی‌که عزت فقط برای الله و رسولش و مؤمنان است؛ نه برای عبدالله بن اُبَیّ و یارانش. اما منافقان نمی‌دانند که عزت برای الله و رسولش و مؤمنان است.
ای کسانی‌که به الله ایمان آورده‌اید و به احکامش عمل کرده‌اید، اموال و فرزندان‌تان شما را از نماز یا سایر فرائض اسلام بازندارد، و هرکس اموال و فرزندانش او را از نماز و سایر مواردی که الله برایش واجب کرده است بازدارد، به تحقیق که اینها همان زیانکاران به خودشان و خانواده‌های‌شان در روز قیامت هستند.
و از اموالی که الله به شما روزی داده است انفاق کنید پیش از اینکه مرگ یکی از شما فرا رسد، آن‌گاه به پروردگارش بگوید: پروردگارا چرا تا زمانی اندک به من مهلت ندادی، تا از مالم در راه تو صدقه بدهم، و از بندگان صالح الله که اعمال نیکو انجام داده‌اند باشم.
ولی الله سبحانه به هرکس که اجلش فرا رسد و عمرش پایان یابد مهلت نمی‌دهد، و الله از آنچه انجام می‌دهید بسیار آگاه است، و ذره‌ای از اعمال‌تان بر او پوشیده نمی‌ماند، و به زودی شما را در قبال آن جزا می‌دهد؛ اگر خیر باشد جزای خیر، و اگر شر باشد جزای شر.
سورة المنافقون
معلومات السورة
الكتب
الفتاوى
الأقوال
التفسيرات

سورة (المنافقون) من السُّوَر المدنية، نزلت بعد سورة (الحجِّ)، وقد تناولت موضوعًا يمسُّ صُلْبَ الإيمان؛ وهو موافقةُ الظاهر للباطن، وحذَّرت من النفاق والمنافقين؛ لأنهم أضرُّ على الإسلام من غيرهم، وجاءت بتوجيهاتٍ جليلة للتَّحصين من النفاق.

ترتيبها المصحفي
63
نوعها
مدنية
ألفاظها
181
ترتيب نزولها
104
العد المدني الأول
11
العد المدني الأخير
11
العد البصري
11
العد الكوفي
11
العد الشامي
11

* جاء في سبب نزول سورة (المنافقون):

عن زيدِ بن أرقَمَ رضي الله عنه، قال: «كنتُ في غزاةٍ، فسَمِعْتُ عبدَ اللهِ بنَ أُبَيٍّ يقولُ: لا تُنفِقوا على مَن عندَ رسولِ اللهِ حتى يَنفضُّوا مِن حولِه، ولَئِنْ رجَعْنا مِن عندِه لَيُخرِجَنَّ الأعَزُّ منها الأذَلَّ، فذكَرْتُ ذلك لِعَمِّي أو لِعُمَرَ، فذكَرَه للنبيِّ صلى الله عليه وسلم، فدعَاني، فحدَّثْتُه، فأرسَلَ رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم إلى عبدِ اللهِ بنِ أُبَيٍّ وأصحابِه، فحلَفوا ما قالوا، فكذَّبَني رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم وصدَّقَه، فأصابني هَمٌّ لم يُصِبْني مثلُه قطُّ، فجلَسْتُ في البيتِ، فقال لي عَمِّي: ما أرَدتَّ إلى أنْ كذَّبَك رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم ومقَتَك؟ فأنزَلَ اللهُ تعالى: {إِذَا جَآءَكَ اْلْمُنَٰفِقُونَ}، فبعَثَ إليَّ النبيُّ صلى الله عليه وسلم، فقرَأَ، فقال: «إنَّ اللهَ قد صدَّقَك يا زيدُ»». أخرجه البخاري (4900).

ورواه التِّرْمِذيُّ مطولًا، ولفظه:

عن زيدِ بن أرقَمَ رضي الله عنه، قال: «غزَوْنا مع رسولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم، وكان معنا أُناسٌ مِن الأعرابِ، فكنَّا نبتدِرُ الماءَ، وكان الأعرابُ يَسبِقونا إليه، فسبَقَ أعرابيٌّ أصحابَه، فيَسبِقُ الأعرابيُّ فيَملأُ الحوضَ، ويَجعَلُ حَوْلَه حجارةً، ويَجعَلُ النِّطْعَ عليه حتى يَجيءَ أصحابُه، قال: فأتى رجُلٌ مِن الأنصارِ أعرابيًّا، فأرخى زِمامَ ناقتِه لتَشرَبَ، فأبى أن يدَعَه، فانتزَعَ قِباضَ الماءِ، فرفَعَ الأعرابيُّ خشَبةً فضرَبَ بها رأسَ الأنصاريِّ فشَجَّه، فأتى عبدَ اللهِ بنَ أُبَيٍّ رأسَ المنافقين فأخبَرَه، وكان مِن أصحابِه، فغَضِبَ عبدُ اللهِ بنُ أُبَيٍّ، ثم قال: {لَا تُنفِقُواْ عَلَىٰ مَنْ عِندَ رَسُولِ اْللَّهِ حَتَّىٰ يَنفَضُّواْۗ} [المنافقون: 7]؛ يَعني: الأعرابَ، وكانوا يحضُرون رسولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم عند الطَّعامِ، فقال عبدُ اللهِ: إذا انفَضُّوا مِن عندِ مُحمَّدٍ فَأْتُوا مُحمَّدًا بالطَّعامِ، فليأكُلْ هو ومَن عندَه، ثم قال لأصحابِه: لَئِنْ رجَعْتم إلى المدينةِ لَيُخرِجَنَّ الأعَزُّ منها الأذَلَّ، قال زيدٌ: وأنا رِدْفُ رسولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم، قال: فسَمِعْتُ عبدَ اللهِ بنَ أُبَيٍّ، فأخبَرْتُ عَمِّي، فانطلَقَ فأخبَرَ رسولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم، فأرسَلَ إليه رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم، فحلَفَ وجحَدَ، قال: فصدَّقَه رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم وكذَّبني، قال: فجاءَ عَمِّي إليَّ، فقال: ما أرَدتَّ إلا أنْ مقَتَك رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم وكذَّبَك والمسلمون، قال: فوقَعَ عليَّ مِن الهمِّ ما لم يقَعْ على أحدٍ، قال: فبَيْنما أنا أسيرُ مع رسولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم في سَفَرٍ قد خفَقْتُ برأسي مِن الهمِّ، إذ أتاني رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم، فعرَكَ أُذُني، وضَحِكَ في وجهي، فما كان يسُرُّني أنَّ لي بها الخُلْدَ في الدُّنيا، ثم إنَّ أبا بكرٍ لَحِقَني فقال: ما قال لك رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم؟ قلتُ: ما قال لي شيئًا، إلا أنَّه عرَكَ أُذُني، وضَحِكَ في وجهي، فقال: أبشِرْ، ثم لَحِقَني عُمَرُ، فقلتُ له مثلَ قولي لأبي بكرٍ، فلمَّا أصبَحْنا قرَأَ رسولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم سورةَ المنافقين». "سنن الترمذي" (3313).

* سورة (المنافقون):

سُمِّيت سورة (المنافقون) بهذا الاسم؛ لأنَّها تناولت مواقفَ المنافقين من رسول الله صلى الله عليه وسلم، وذكرت صفاتِهم.

* كان صلى الله عليه وسلم يقرأ سورة (المنافقون) في صلاة الجمعة:

عن عُبَيدِ اللهِ بن أبي رافعٍ، قال: «استخلَفَ مَرْوانُ أبا هُرَيرةَ على المدينةِ، وخرَجَ إلى مكَّةَ، فصلَّى بنا أبو هُرَيرةَ يومَ الجمعةِ، فقرَأَ سورةَ الجمعةِ، وفي السَّجْدةِ الثانيةِ: {إِذَا جَآءَكَ اْلْمُنَٰفِقُونَ}، قال عُبَيدُ اللهِ: فأدرَكْتُ أبا هُرَيرةَ، فقلتُ: تَقرأُ بسُورتَينِ كان عليٌّ يَقرؤُهما بالكوفةِ؟ فقال أبو هُرَيرةَ: إنِّي سَمِعْتُ رسولَ اللهِ ﷺ يَقرأُ بهما». أخرجه مسلم (877).

1. النفاق والمنافقون (١-٨).

2. توجيهاتٌ للتحصين من النفاق (٩-١١).

ينظر: "التفسير الموضوعي لسور القرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (8 /171).

مقصدُ هذه السورة عظيم جدًّا؛ وهو التحذيرُ من النفاق وأهله، ومطالبة المؤمنين بصدقِ الأقوال والأفعال، والحرص على مطابقة الظاهر للباطن.

يقول البِقاعيُّ: «مقصودها: كمالُ التحذير مما يَثلِمُ الإيمانَ من الأعمال الباطنة، والترهيب مما يَقدَح في الإسلام من الأحوال الظاهرة؛ بمخالفة الفعلِ للقول؛ فإنه نفاقٌ في الجملة، فيوشك أن يجُرَّ إلى كمال النفاق، فيُخرِج من الدِّين، ويُدخِل الهاوية.

وتسميتها بالمنافقين واضحةٌ في ذلك». "مصاعد النظر للإشراف على مقاصد السور" للبقاعي (3 /87).