ترجمة سورة طه

الترجمة الفارسية - دار الإسلام

ترجمة معاني سورة طه باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - دار الإسلام.
من تأليف: فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام .

طه [= طا. ها].
[ای پیامبر، ما] قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در رنج بیفتی.
[آن را نفرستادیم] مگر آنکه پندی باشد برای هر کس که [از عذاب الهی] می‌ترسد.
[این قرآن،] فروفرستاده‌ای است از جانب آن ذاتی که زمین و آسمان‏های بلند را آفریده است.
[پروردگار] رحمان [آن گونه كه شايسته جلال و مقام اوست] بر عرش قرار گرفت.
آنچه در آسمان‏ها و زمین و آنچه میان آنهاست و آنچه زیر خاک [پنهان] است [همگی] از آنِ اوست.
و اگر سخن آشکار بگویی [یا آن را پنهان داری،] یقیناً او [راز] نهان و [حتی] نهان‌تر [از آن] را نیز می‌داند.
الله است که هیچ معبودی [به‏حق] جز او نیست [و] نیکوترین نام‏ها از آنِ اوست.
[ای پیامبر،] آیا خبر موسی به تو رسیده است؟
آنگاه‌ که آتشی را [از دور] دید و به خانواده‌ا‌ش گفت: «[لحظه‌ای] درنگ کنید [که] من آتشی دیده‌ام. شاید شعله‌ای از آن برایتان بیاورم یا کنار آن آتش راهنمایی بیابم».
وقتی نزد آن [آتش] آمد، نِدا داده شد که: «ای موسی،
به راستی، من پروردگارت هستم؛ پس [برای مناجات با پروردگار] کفش‏هایت را درآور [که] در حقیقت، تو در سرزمین مقدس «طُوی» هستی.
و من تو را [به پیامبری] برگزیدم؛ پس به آنچه وحی می‌شود گوش فرا دار:
بی‌تردید، منم «الله» که هیچ معبودی [به‏حق] جز من نیست؛ پس مرا عبادت کن و برای یاد من نماز برپا دار.
یقیناً قیامت آمدنی است؛ [ولی] می‌خواهم [وقت] آن را پنهان دارم تا به هر کسی در برابر [کار و] تلاشی که می‌کند پاداش داده شود.
پس مبادا کسی ‌که به آن ایمان ندارد و از هوس‏هایش پیروی می‌کند، تو را از [نیکوکاری و آمادگی برای] آن بازدارد که هلاک می‌شوی.
و ای موسی، آن چیست به [دست] راستت؟»
او گفت: «این عصای من است؛ بر آن تکیه می‌کنم و با آن برای گوسفندانم [برگ درختان را] فرومی‌ریزم و کارهای دیگری [نیز] با آن دارم [که برآورده می‌کنم].
[الله] فرمود: «ای موسی، آن را بیفکن».
[موسی] آن را [بر زمین] افکند و ناگهان [تبدیل به] ماری شد که به سرعت می‌خزید.
[الله] فرمود: «آن را بگیر و نترس. به زودی آن را به شکل اولش بازمی‌گردانیم.
و دستت را در بغل كن تا بدون ‌هیچ گزندى [به عنوان‌] معجزه‌اى دیگر، سفید [و درخشان‌] بیرون آید.
[هدف از ارایه این دو معجزه، این بود] که برخی از نشانه‌های بزرگ خویش را به تو نشان دهیم.
[اینک] به سوی فرعون برو [که] بی‌تردید، [کفر ورزیده و] سرکشی کرده است».
[موسی] گفت: «پروردگارا، بر [حوصله و] شکیبایی‌ام بیفزای
و کارم را برایم آسان گردان
و گره از زبانم باز کن
تا سخنم را دریابند.
و یاوری از [افراد] خاندانم برای من قرار بده؛
هارون، برادرم را.
پشتم را با او محکم کن؛
و او را در کار [رسالت] من شریک کن
تا تو را بسیار به پاكى بستاییم
و بسیار یادت کنیم.
بی‌تردید، تو به [حال] ما بینایی».
[الله] فرمود: «ای موسی، خواسته‌ات به تو داده شد.
در حقیقت، ما [پیشتر] یک بار دیگر [نیز] بر تو منت نهاده بودیم.
آنگاه كه آنچه را كه [باید دربارۀ حفاظت از تو] الهام مى‌شد به مادرت الهام كردیم:
که: «او را در صندوقی بگذار و آن [صندوق] را به دریا [= رود نیل‌] بینداز تا دریا او را به ساحل بیفکنَد [و] دشمن من و دشمن او آن را [از آب] بگیرد»؛ و از جانب خویش مهرى [در دل‏ها] بر تو افكندم و [تو را حمایت کردم] تا تحت نظرم پرورش یابى.
آنگاه که خواهرت [در پی صندوقِ تو] راه می‌رفت و [به کسانی که تو را از آب گرفتند] ‌گفت: «می‌خواهید شخصی را به شما نشان دهم که سرپرستی‌ِ او را به عهده بگیرد؟» پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش [به دیدارت] روشن گردد و اندوهگین نباشد؛ و [بعدها]‏ تو شخصی [قِبطی] را کُشتی و ما از اندوه [و مجازاتِ قتل] نجاتت دادیم و تو را بار‌ها آزمودیم. پس [از آن،] چند سال بین مردم مَدیَن به سر بردی؛ آنگاه ای موسی، بر [طبق] تقدیر [الهی و در زمان مقرر به اینجا] آمدی.
و تو را برای خودم برگزیدم [تا پیامم را به مردم برسانی].
[اینک] تو و برادرت با نشانه‌های [قدرت و یگانگیِ] من روانه شوید و در [دعوت حق و] یاد کردنِ من سستی نورزید.
به سوی فرعون بروید که او [کفر ورزیده و] سرکشی کرده است.
پس به نرمی با او سخن بگویید؛ باشد که پند گیرد یا [از عذاب الهی] بترسد [و توبه کند].
[موسی و هارون] گفتند: «پروردگارا، ما بیمناکیم که بر ما پیشدستی نماید [و پیش از پایان دعوت، مجازاتمان کند] یا [در برابر سخن حق] سرکشی کند».
[الله] فرمود: «نترسید [که] یقیناً من همراهتان هستم [و همه چیز را] می‌شنوم و می‌بینم.
پس به سوی او بروید و بگویید: «ما رسولان پروردگارت هستیم. بنی‌اسرائیل را همراه ما بفرست و آنان را [تحقیر و] آزار نکن. به راستی که ما نشانه‏های روشنی از جانب پروردگارت برای تو آورده‌ایم؛ و سلامتی [از عذاب الهی] بر کسی است که از هدایت پیروی کند.
در حقیقت، به ما وحی شده است که عذاب [دوزخ] بر کسی است که [آیات و معجزات را] تکذیب کند و [از دعوت پیامبرش] روی گرداند».
[فرعون] گفت: «ای موسی، پروردگار شما کیست؟»
[موسی] گفت: «پروردگار ما کسی است که به هر چیزی آفرینشِ [= ظاهر و ویژگی‏های مناسب] او را بخشیده و سپس [آن را] هدایت نموده است».
[فرعون] گفت: «پس حال [و سرنوشت] نسل‏های گذشته [که کافر بوده‌اند] چیست؟»
[موسی] گفت: «دانشِ آن در کتابی [= لوح محفوظ] نزد پروردگار من [ثبت] است. پروردگارم نه اشتباه می‌کند و نه فراموش می‌نماید.
آن [معبودی] که زمین را برایتان [همچون] گهواره‌ای [محل آسایش] قرار داد و راه‏هایی در آن ایجاد کرد و از آسمان آبی فروفرستاد و به وسیلۀ آن، انواع گوناگون گیاهان را [از زمین] بیرون آوردیم.
[هم خود از آن] بخورید و [هم] چهارپایانتان را بچرانید. بی‌تردید، در این [امور،] نشانه‌هایی [از قدرت الهی] برای خردمندان است.
شما را از آن [خاک] آفریدیم و به آن بازمی‌گردانیم و بار دیگر [در قیامت] از آن بیرون می‌آوریم.
و به راستی [ما] همۀ نشانه‌های [قدرت] خود را به او نشان دادیم؛ ولی [همه را] دروغ پنداشت و [دعوت حق را] نپذیرفت.
[آنگاه] گفت: «ای موسی، آیا نزد ما آمده‌ای که با جادویَت ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟
یقیناً ما نیز جادویی مانند آن برایت می‌آوریم؛ پس در مکانی که [فاصله‌اش از هر دو طرف] یکسان باشد، وعده‌گاهی میان ما و خود تعیین کن که نه ما از آن خلاف کنیم و نه تو.
[موسی] گفت: «وعده‌گاه شما روز عید باشد که [همۀ] مردم پیش از ظهر جمع می‌شوند».
آنگاه فرعون بازگشت و [تمام] نیرنگ و حیلۀ خویش را جمع کرد و [همراه جادوگرانش به محل مورد نظر] آمد.
موسی به آنان گفت: «وای بر شما! بر الله دروغ نبندید که با عذابی [سخت] نابودتان می‌سازد؛ و یقیناً هر ‌کس [با فریب‌دادنِ مردم بر الله] دروغ بست، زیانکار گشت».
[جادوگران پس از هشدار موسی‌] در کار‌شان میان خود اختلاف کردند و پنهانی گفتگو کردند.
[برخی از آنان] گفتند: «این دو [نفر] قطعاً جادوگرند [و] با جادوی خویش می‌خواهند شما را از سرزمینتان بیرون کنند و آیین [و راه و رسمِ] برتر شما را از میان بردارند.
پس [همۀ] نیرنگ خویش را فراهم کنید [و به کار بندید]؛ سپس در یک صف [برای مبارزه] به پیش آیید. بی‌تردید، هرکس امروز [بر دشمن] چیره شود، پیروز [و کامیاب] گشته است.
[جادوگران] گفتند: «اى موسى، آیا تو [آنچه را با خود داری] مى‌افكنى یا [ما] نخستین كسی باشیم كه مى‌افکنَد؟»
[موسی] گفت: «[نه،] بلکه، شما بیفکنید». ناگاه ریسمان‏ها و چوبدستی‏های آنان از جادویشان چنان به نظرش رسید كه گویی به شتاب مى‌خزند.
پس موسى در دلش ترسی احساس كرد.
گفتیم: «نترس [که] تو قطعاً [پیروز و] برتری.
و آنچه را که در دست راست خود داری بیفکن تا [تمام] آنچه را که ساخته‌اند ببلعد. بی‌تردید، آنچه آنان ساخته‌اند، فقط نیرنگِ جادوگر است و جادوگر هر جا که باشد [و هر چه کند]، پیروز نمی‌گردد».
[هنگامی‏که موسی عصایش را بر زمین انداخت، به مار بزرگی تبدیل شد و ساخته‌های آنان را بلعید] آنگاه جادوگران به سجده افتادند [و] گفتند: «به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم».
[فرعون] گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعاً او بزرگِ شماست كه به شما جادوگری آموخته است. پس قطعاً دست و پاى شما را بر عكس یكدیگر [از چپ و راست] قطع مى‏كنم و همگی‌تان را از تنه‌هاى نخل به دار مى‏آویزم و آنگاه خوب خواهید دانست که عذاب [و شکنجۀ] کدام ‌یک از ما سخت‌تر و پاینده‌تر است؛ [من یا پروردگارِ موسی]».
[جادوگران] گفتند: «هرگز [پیروی از] تو را بر این دلایل روشنی که برایمان آمده است و [همچنین] بر آن که ما را آفریده است ترجیح نمی‌دهیم؛ پس به هر حکمی که می‌خواهی، حکم کن. تو فقط می‌توانی در زندگیِ این دنیا حکم کنی.
بی‌تردید، ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از جادوگری بر ما تحمیل کردی ببخشاید؛ و الله بهتر و پاینده‌تر است».
هرکس در پیشگاهِ پروردگارش، گناهکار حاضر شود، یقیناً آتش دوزخ برای اوست؛ در آنجا نه می‌میرد [که رهایی یابد] و نه [به خوشى‌] زندگى كند.
و هرکس مؤمن نزد او تعالی بیاید در حالی که‏ کارهای شایسته انجام داده باشد، اینان درجات عالی دارند.
باغ‏های جاودان [بهشت] که جویبارها زیر [درختان] آن جاری است. همیشه در آن خواهند بود؛ و این است پاداش کسی ‌که خود را [از آلودگی‏های شرک و گناه] پاک کرده است.
و به راستی [ما] به موسی وحی کردیم که: «بندگانم را شبانه [از مصر بیرون] ببر، سپس در دریا راهی خشک برایشان بگشا، که نه از تعقیب [دشمنان] خواهی ترسید و نه [از غرق شدن در دریا] بیم داری.
آنگاه فرعون با سپاهیانش آنان را دنبال کرد و آب دریا آنان را فروپوشاند؛ چنان پوشاندنی [که حقیقتش را کسی جز الله نمی‌داند].
و [بدین‌سان‌] فرعون قوم خود را گمراه نمود و هدایت نکرد.
ای بنی‌اسرائیل، به راستی [ما] شما را از [چنگ] دشمنانتان نجات دادیم و در سمت راست [کوه] طور با شما وعده گذاشتیم [تا تورات را نازل کنیم] و بر شما تَرَنجَبین و بلدرچین فروفرستادیم.
از نعمت‏های پاکیزه‏ای که به شما روزی داده‌ایم بخورید و در آن زیاده‌روی نکنید که خشم من بر شما فرود می‌آید؛ و هرکس که خشم من بر او فرود ‌آید، قطعاً هلاک می‌گردد.
و یقیناً من آمرزندۀ كسى هستم كه توبه كند و ایمان آورد و كاری شایسته کند و آنگاه بر هدایت [خود باقى] بماند.
ای موسی، چه چیز موجب شد که جلوتر از قومت [به سوی وعده‌گاهِ طور‌] بشتابى؟
[موسی] گفت: «پروردگارا، آنان به دنبالم می‌آیند و من به سویت شتافتم تا [از من] راضی گردی».
[الله] فرمود: «پس [بدان که] ما قومت را پس از [رفتنِ] تو آزمودیم و سامری گمراهشان کرد».
آنگاه موسی خشمگین [و] اندوهناک به سوی قومش بازگشت [و] گفت: «ای قوم من، مگر پروردگارتان [دربارۀ نزول تورات] وعدۀ نیکو به شما نداده بود؟ آیا بر پیمان شما [با الله] زمانی طولانی گذشت [و همه را از یاد بردید] یا خواستید خشمی از [سوی] پروردگارتان بر شما فرود آید که وعدۀ مرا خلاف کردید؟»
آنان گفتند: «[ما] به اختیار خود پیمان تو را نشکستیم؛ ولی بارهای سنگینی از زر و زیورهای قوم [فرعون] را که بر ما نهاده بودند [در آتش] انداختیم و سامری نیز [آنچه را که ادعا می‌کرد خاکِ سُمِ اسب جبرئیل است، در آتش] انداخت».
سپس مجسمۀ گوساله‌ای برایشان ساخت که صدایی [همچون صدای گوساله] داشت. [سامری و پیروانش به مردم] گفتند: «این معبود شما و معبود موسی است که آن را فراموش [و اینجا رها] کرده است».
آیا نمی‌دیدند که [این گوساله] هیچ پاسخی به آنها نمی‌دهد و هیچ زیان و سودی برایشان ندارد؟
و در حقیقت، پیش از آن [که موسی بازگردد،] هارون نیز به آنها گفته بود: «اى قوم من، جز این نیست كه شما با این گوساله امتحان شده‌اید و بى‌تردید، پروردگار [حقیقىِ] شما [الله] رحمان است؛ پس پیرو من باشید و از فرمانم اطاعت كنید».
[آنان] گفتند: «ما پیوسته بر این [عبادت گوساله] مى‌مانیم تا موسى نزدمان بازگردد».
[وقتی موسی بازآمد] گفت: «ای هارون، هنگامی ‌که دیدی آنان گمراه شده‌اند، چه چیزی تو را بازداشت
از پیرویِ من [و چرا آنان را ترک نکردی]؟ آیا از فرمانم سرپیچی کردی؟»
[هارون] گفت: «ای پسر مادرم، ریش و [موی] سرم را نگیر. در حقیقت، ترسیدم که بگویی میان بنی‌اسرائیل تفرقه ‌انداختی و سخن [و سفارش] مرا به کار نبستی».
[موسی] گفت: «ای سامری، این چه کاری است که کردی؟»
او گفت: «من چیزی را دیدم که آنان ندیدند و مُشتی از خاک پای [اسبِ] فرستاده [= جبرئیل‌] را برداشتم و [در پیكر گوساله‌] انداختم و [هوای] نفسم [این کار را] اینچنین برایم آراست».
[موسی] گفت: «پس برو. بی‌تردید، بهرۀ تو در زندگى این است كه [چنان مطرود شوی که به مردم] بگویى: "[به من‌] دست نزنید"؛ و وعده‌گاهی [برای عذاب] خواهی داشت كه هرگز از آن تخلف نخواهد شد؛ و [اکنون‌] به آن معبودی كه پیوسته در عبادتش بودی بنگر؛ آن را مى‌سوزانیم، آنگاه [که کاملاً خاكستر شد،] در دریا پراکنده‌اش می‌سازیم».
[ای مردم،] معبود شما الله است که هیچ معبودی [به‏حق] جز او نیست و علمش همه چیز را فراگرفته است.
[ای پیامبر،] این گونه از اخبار [و داستان‏های پیامبران] گذشته بر تو حکایت می‌کنیم؛ و به راستی که [ما] از جانب خویش به تو قرآنی [پندآموز] داده‌ایم.
هر‌کس از آن رویگردان شود، یقیناً روز قیامت بارِ سنگینی [از گناه] بر دوش خواهد کشید.
جاودانه در آن [عذاب] خواهند ماند؛ و چه بد است باری که [کافران] در قیامت خواهند کشید!
روزی ‌که در «صور» دمیده می‌شود و در آن روز، مجرمان را [که بسیار ترسیده‌اند، با چشم و بدنِ] کبود جمع می‌کنیم.
بین خود آهسته سخن می‌گویند: «[شما] بیش از ده روز [در دنیا] به سر نبرده‌اید».
ما به آنچه آنان می‌گویند داناتریم؛ آنگاه که خردمندترینشان می‌گوید: «[شما] تنها یک روز به سر برده‌اید».
و [ای پیامبر،] از تو دربارۀ کوه‏ها [در قیامت] می‌پرسند؛ بگو: «پروردگارم آنان را سخت متلاشی [و پراکنده] می‌کند؛
و آنها را صاف و هموار خواهد ‌نمود؛
[همچون زمینی] که در آن هیچ پستی و بلندی‌ای نمی‌بینی».
در آن روز، [همۀ مردم‌] بدون هیچ مخالفتی از دعوت‌کنندۀ [الهى‌] پیروی می‌کنند و صداها در مقابل [الله] رحمان به خاموشی می‌گراید و جز صدایی آهسته [و زیر لب،‌ چیزى] نمى‌شنوى.
در آن روز، شفاعت [هیچ کس] سودی ندارد، مگر کسی ‌که [الله] رحمان به او اجازه دهد و سخنش را بپسندد.
[الله] آنچه را که انسان‏ها [در آخرت] در پیش دارند و آنچه را که [در دنیا] پشت سر گذاشته‌اند [همه را] مى‌داند؛ ولی دانش آنان او را فرانمی‌گیرد.
و چهره‌ها در برابر [پروردگارِ] زندۀ پایدار، خوار می‌گردد و هرکس [بارِ] ستم برداشت، زیان دید.
و کسی که از كارهاى شایسته انجام دهد، و مؤمن باشد، نه از هیچ ستمى مى‌هراسد و نه از كاستن [پاداشش‌].
و اینچنین آن را قرآنی [به زبان] عربی نازل کردیم و هشدارهای گوناگون در آن بیان نمودیم؛ باشد که [از عذاب الهی] بپرهیزند یا [این کتاب] برایشان پندی پدید آورَد.
پس بلند‏مرتبه است الله که فرمانروای حق است. و در [خواندنِ‌] قرآن ـ پیش از آنكه وحىِ آن بر تو پایان یابد ـ شتاب مكن؛ و بگو: «پروردگارا، بر دانشم بیفزاى».
به راستی، پیش از این با آدم پیمان بستیم [که از میوۀ درخت ممنوعه نخورَد]؛ ولی [پیمانش را] فراموش کرد و عزمی [استوار] در او نیافتیم.
و [یاد کن از] هنگامی که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید»؛ پس [همگی] سجده کردند، مگر ابلیس که سرپیچی نمود.
گفتیم: «ای آدم، این [ابلیس] دشمنی برای تو و همسرت است؛ مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به سختی می‌افتی.
در حقیقت، تو این [نعمت را در بهشت] داری که نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه می‌مانی.
و اینكه در آنجا نه تشنه مى‌شوى و نه آفتاب‌زده.
اما شیطان او را وسوسه کرد [و] گفت: «ای آدم، آیا [می‌خواهی] درخت جاودانگی و فرمانرواییِ فناناپذیر را به تو نشان دهم؟»
آنگاه از آن [درخت ممنوعه] خوردند و شرمگاهشان بر آنان نمایان شد و به قرار‏دادن برگ [درختان] بهشت بر خود شروع کردند [تا عورتشان را بپوشانند]؛ و [اینچنین بود که] آدم از پروردگارش سرپیچی كرد و به بیراهه رفت.
سپس پروردگارش او را برگزید و توبه‌اش را پذیرفت و هدایتش کرد.
فرمود: «[شما دو تن همراه ابلیس] همگی از بهشت فرود آیید، در حالی‌ که دشمن یکدیگرید. اگر از [جانب] من رهنمودی برایتان رسید، [بدانید] هرکس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می‌شود و نه [از عذابِ دوزخ] به رنج می‌افتد.
و کسی‌ که از یاد من رویگردان شود، یقیناً زندگی سختی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا برمی‌انگیزیم.
وی می‌گوید: «پروردگارا، چرا مرا نابینا برانگیختی؛ حال آنکه [در دنیا] بینا بودم؟»
[الله] می‌فرماید: «همان طور كه آیات ما بر تو آمد و آنها را به فراموشى سپردى، امروز تو [نیز] به همان صورت فراموش مى‌شوى».
و کسی را که [در گمراهی و گناه] زیاده‌روی کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد، این گونه کیفر می‌دهیم؛ و قطعاً عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است.
آیا براى هدایتشان كافى نیست كه [بدانند] چه نسل‏هایی را پیش از آنان نابود كردیم كه [اکنون این مشرکان] در خانه‌های آنان [= نسل‏های گذشته] راه مى‌روند؟ به راستى در این [نکته،] نشانه‌هایى [عبرت‌انگیز] برای خردمندان است.
و اگر از سوی پروردگارت سخنى [دربارۀ اتمام حجت با مردم] نگذشته بود و سررسیدى معین در كار نبود، قطعاً [عذاب الهی در همین دنیا بر آنان] لازم مى‌شد.
پس [ای پیامبر،] بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از طلوع آفتاب [در نماز صبح] و‏ پیش از غروب [در نماز عصر] به پاکی ستایش کن و ساعاتی از شب [در نماز عشاء] و کناره‏های روز [در نماز ظهر و مغرب نیز به نیایش بپرداز]؛ باشد که [از پاداش الهی] راضی شوی.
و هرگز به [نعمت‏های دنیوی و] آنچه که گروه‏هایی از آنان [= مشرکان] را از آنها بهره‌مند ساخته‌ایم چشم ندوز. اینها زینتِ زندگی دنیاست تا آنان را به آن بیازماییم؛ و روزیِ پروردگارت بهتر و پایدارتر است.
و خانواده‌ات را به نماز فرمان بده و [خود] بر [انجام] آن شکیبا باش. [ما] از تو روزی نمی‌خواهیم، [بلکه] خود به تو روزی می‌دهیم؛ و سرانجامِ نیک، برای [اهل] پرهیز است.
[مشرکان] گفتند: «چرا [محمد] معجزه‌ای از جانب پروردگارش برای ما نمی‌آورد؟» بگو: «آیا [قرآن به عنوان] دلیل روشن [و تصدیق‏کننده] آنچه در کتاب‏های پیشین است برایشان نیامده است؟»
اگر ما آنان را پیش از آن [که پیامبر و کتاب آسمانی بیاید] با عذابی هلاک می‌کردیم، قطعاً [روز قیامت مشرکان] می‌گفتند: «پروردگارا، چرا پیامبری به سویمان نفرستادی تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروی کنیم؟»
[ای پیامبر، به آنان] بگو: «همه منتظرند؛ پس شما [نیز] منتظر باشید. به زودی خواهید دانست که رهروانِ راه راست چه کسانی هستند و هدایت‌یافته کیست».
سورة طه
معلومات السورة
الكتب
الفتاوى
الأقوال
التفسيرات

سورةُ (طه) من السُّوَر المكية التي افتُتِحت بتعظيمِ القرآن الكريم، وبيَّنتْ أن هذا الكتابَ هو كتابُ سعادة وهناءٍ، ولم يُنزِلْهُ اللهُ عز وجل للتعاسةِ والشَّقاء، كما اشتملت على تعظيمِ الله عز وجل؛ ببيانِ عُلُوِّه فوق خَلْقه: عُلُوِّ قهرٍ وغَلَبة، وعُلُوِّ استواءٍ على عرشه كما يليقُ بجلاله، كما تطرَّقتِ الآياتُ لقصة موسى عليه السلام، وفيها تكليمُ اللهِ موسى عليه السلام، ورعايتُه له، وذكَرتْ مشاهدَ من يومِ القيامة وأهواله.

ترتيبها المصحفي
20
نوعها
مكية
ألفاظها
1351
ترتيب نزولها
45
العد المدني الأول
134
العد المدني الأخير
134
العد البصري
132
العد الكوفي
135
العد الشامي
140

* سورة (طه):

سُمِّيتْ سورة (طه) بهذا الاسمِ؛ لافتتاحِها به.

 * سورة (طه) من العِتَاق الأُوَل التي تعلَّمها الصحابة :

عن عبد الرَّحمنِ بن يَزيدَ بن جابرٍ، قال: «سَمِعْتُ ابنَ مسعودٍ يقولُ في (بَنِي إسرائِيلَ)، و(الكَهْفِ)، و(مَرْيَمَ)، و(طه)، و(الأنبياءِ) : إنَّهُنَّ مِن العِتَاقِ الأُوَلِ، وهُنَّ مِن تِلادي». أخرجه البخاري (4994).

قال أبو عُبَيدٍ: «قولُه: «مِن تِلَادي» : يعني: مِن قديمِ ما أخَذْتُ مِن القرآنِ؛ وذلك أنَّ هذه السُّوَرَ نزَلتْ بمكَّةَ». "فضائل القرآن" للقاسم بن سلام (ص247).

* فيها اسمُ اللهِ الأعظَمُ:

فعن أبي أُمَامةَ الباهليِّ رضي الله عنه، قال: «اسمُ اللهِ الأعظَمُ الذي إذا دُعِيَ به أجابَ في ثلاثِ سُوَرٍ مِن القُرْآنِ: في (البقرةِ)، و(آلِ عِمْرانَ)، و(طه)». أخرجه الطبراني (٧٩٢٥).

وقد التمَسها بعضُ العلماء في هذه السُّوَرِ؛ فوجَدها في:

- (البقرةِ): {اْللَّهُ ‌لَآ ‌إِلَٰهَ ‌إِلَّا ‌هُوَ اْلْحَيُّ اْلْقَيُّومُۚ} [البقرة: 255].

- وفاتحةِ (آلِ عِمْرانَ): {اْللَّهُ ‌لَآ ‌إِلَٰهَ ‌إِلَّا ‌هُوَ اْلْحَيُّ اْلْقَيُّومُ} [آل عمران: 2].

- وفي (طه): {وَعَنَتِ اْلْوُجُوهُ لِلْحَيِّ اْلْقَيُّومِۖ} [طه: 111].

ورَدتْ في سورة (طه) الموضوعات الآتية:

1. الافتتاحية (١-٨).

2. قصة موسى عليه السلام (٩-٩٨).

3. جزاء المُعرِضين عن القرآن (٩٩-١٠٤).

4. مَشاهِدُ يوم القيامة (١٠٥-١١٢).

5. مُحمَّد عليه السلام والقرآن (١١٣-١١٤).

6. آدَمُ وعداوة إبليس له ولذريته (١١٥-١٢٧).

7. إنذارٌ للمشركين، وإرشادٌ للنبي صلى الله عليه وسلم (١٢٨-١٣٥).

ينظر: "التفسير الموضوعي للقرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (4 /490).

احتوت السورةُ على مقاصدَ عظيمةٍ؛ منها:

* التحدِّي بالقرآن؛ بذِكْرِ (الحروف المُقطَّعة) في مُفتتَحِها.

* والتنويه بأنه تنزيلٌ من الله لِهَدْيِ القابلين للهداية؛ فأكثرها في هذا الشأن.

* والتنويه بعظمةِ الله تعالى، وإثبات رسالة مُحمَّد صلى الله عليه وسلم؛ بأنها تُماثِل رسالةَ أعظَمِ رسولٍ قبله شاع ذِكْرُه في الناس؛ فضرب المَثَل لنزول القرآن على مُحمَّد صلى الله عليه وسلم بكلام اللهِ موسى عليه السلام.

* وتذكير الناس بعداوة الشيطان للإنسان بما تضمَّنتْهُ قصةُ خَلْقِ آدمَ.

* ورُتِّب على ذلك سُوءُ الجزاء في الآخرة لمن جعلوا مَقادتَهم بيد الشيطان، وإنذارُهم بسُوءِ العقاب في الدنيا.

* وتسلية النبيِّ صلى الله عليه وسلم على ما يقولونه، وتثبيته على الدِّين.

ينظر: "التحرير والتنوير" لابن عاشور (16 /182).