ترجمة سورة النجم

الترجمة الفارسية - دار الإسلام

ترجمة معاني سورة النجم باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - دار الإسلام.
من تأليف: فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام .

سوگند به ستاره، آنگاه كه افول كند
که یار شما [= محمد ‏صلى الله علیه و سلم] هرگز گمراه نشده و به راه تباهى نیفتاده است؛
و از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید.
[آنچه می‌گوید] نیست جز وحی [الهی] که به [او] وحی می‌شود.
[جبرئیل که فرشته‌اى است] پُرتوان، به او آموزش داده است.
[همان فرشتۀ] خوش‌منظری كه [با چهرۀ حقیقی‌اش در برابر پیامبر] ایستاد.
در حالی که او در افق بالا [در آسمان] قرار داشت.
سپس [جبرئیل] نزدیک شد؛ و نزدیک‌تر؛
تا آنکه [فاصلۀ او با پیامبر] به اندازۀ طول دو کمان یا کمتر بود.
آنگاه [آن فرشتۀ بزرگوار] آنچه را که باید به بندۀ الله وحی می‌کرد، وحی نمود.
آنچه را که [پیامبر] دید، قلبش دروغ نپنداشت.
آیا با او دربارۀ آنچه می‌بیند مجادله می‌کنید؟
در حقیقت، پیامبر یک بار دیگر نیز آن فرشته را [به صورت كامل] مشاهده كرده بود.
در كنارِ [درخت بزرگ] «سِدرةُ المُنتَهی» [در آسمان هفتم]
که آرامشگاه بهشت، همان‏جاست.
آنگاه كه هاله‏اى آن درخت را پوشانده بود.
چشم [پیامبر، به چپ و راست] منحرف نشد و [از حد] تجاوز نكرد.
به راستی که او برخی از بزرگ‌ترین نشانه‏هاى پروردگارش را [در آنجا] مشاهده كرد.
[ای مشرکان،] آیا «لات» و «عُزّی» را دیده‌اید؟
و «مَنات» آن سومین [نمادِ بی‌ارزش] را؟ [آیا هیچ سود و زیانی به شما می‌رسانند؟]
آیا [ادعا می‌کنید كه] فرزند پسر برای شماست و دختر برای الله؟
در این صورت، تقسیمی ناعادلانه است.
این[نماد]ها فقط اسم‏هایی [بى‌معنا] هستند كه خود و پدرانتان با آنها [معبودهاى دروغین خود را] نام نهاده‌اید و الله هیچ دلیلی [بر حقانیت این کار] نازل نکرده است. [مشرکان، در اعتقاداتشان] فقط پیرو گمان و خواسته‌های دلِ خویشند؛ حال آنكه [موجبات] هدایت، از جانب پروردگارشان بر آنان رسیده است.
آیا انسان هر چه [از شفاعت این معبودان باطل] آرزو کند برایش میسر است؟
دنیا و آخرت از آنِ الله است [و به هر کس، هر چه را صلاح بداند می‌بخشد].
چه بسیار فرشتگانی که در آسمان‏ها هستند كه شفاعتشان به هیچ وجه سودمند نخواهد بود؛ مگر پس از آنكه الله، براى هر کس که بخواهد و راضی باشد، اجازه دهد.
كسانى كه به آخرت باور ندارند، بر فرشتگان الهی نام دختر می‌گذارند [و آنان را دختران الله مى‏دانند].
آنان در موردِ این امر، [کاملاً] بى‌اطلاعند [و] فقط از حدس و گمان پیروی می‌کنند؛ در حالى كه براى [شناخت] حقیقت، گمان كافى نیست.
پس [ای پیامبر،] تو نیز از كسى كه از یاد ما روى گردانده و فقط [لذت‏های] زندگى دنیا را مى‏خواهد، روى برتاب.
نهایت درک و فهمشان همین است. بی‌تردید، پروردگارت به حال كسانى كه از راه او منحرف شده‏اند آگاه‏تر است؛ و نیز به حال راه‏یافتگان.
هر چه در آسمان‏ها و زمین است، از آنِ الله است؛ [راه خیر و شر را به انسان ارائه كرد] تا بدكاران را در برابر رفتارشان كیفر دهد و نیكوكاران را [با نعمت‏های بهشت] پاداش نیكو عطا نماید.
و [نیز براى] کسانی كه از گناهان بزرگ و بی‌حیایی‌ها اجتناب می‌ورزند؛ مگر لغزش‏های كم‌اهمیت [و گناهان صغیره که با توبه و عبادت بخشوده می‌شوند] كه آمرزشِ پروردگارت گسترده است؛ از همان دَم كه شما را از زمین پدید آورد و آنگاه كه به صورت جنین در شكم مادرانتان بودید، به [طبیعتِ] شما آگاه‏تر [از خودتان] است؛ پس خودستایى نكنید، كه او تعالی به حال پرهیزگاران داناتر است.
آیا آن کسی را که [از حق] روی برتافت دیده‌ای؟
و‏ اندكى انفاق كرد و [سپس] خوددارى نمود.
آیا علم غیب دارد و [آینده را] مى‏بیند؟
آیا از مطالب كتاب آسمانى موسى باخبر نشده است؟
و [از تعلیمات] ابراهیم، كه حق [رسالت و بندگى ما] را به تمامى ادا كرد؟
که هیچ ‌گناهکاری بارِ گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید؛
و اینكه انسان فقط ثمرۀ تلاش [و نیت] خود را خواهد داشت؛
و اینكه بى‌گمان، تلاش او [در محاسبۀ اعمالش در روز قیامت،] منظور خواهد شد؛
آنگاه پاداشش را به تمامى خواهند داد،
و اینکه بازگشت [همۀ امور] به سوی پروردگار توست؛
و اوست که می‌خندانَد و می‌گریانَد؛
و اوست که می‌میرانَد و [در آخرت] زنده می‌کند؛
و هموست كه زوج نر و ماده را می‌آفریند،
از نطفه‏اى كه [در رحِم] ریخته می‌شود؛
و پدیدآوردن دوبارۀ آنها [در قیامت نیز بر عهدۀ] الله است.
و اوست که [شما را] بى‌نیاز می‌کند و سرمایه می‌بخشد؛
و اوست که پروردگار [ستارۀ] «شِعْرىٰ» است؛
و اوست که‏ قوم عاد را در گذشته هلاک کرد؛
و قوم ثمود را [نیز نابود کرد] و [هیچ یک از آنان را] باقی نگذاشت.
و قوم نوح را كه ستمكارتر و سركش‏تر بودند نیز پیش از آن [هلاک نمود]؛
و شهرهاى زیر و روشده [قوم لوط] را درهم كوبید؛
و آنان را [با عذابی فراگیر] ـ چنان كه باید ـ فروپوشانید؛
حال [اى انسان،] در مورد كدام یک از نعمت‏های پروردگارت تردید روا مى‏دارى [و مجادله می‌کنی]؟
این [پیامبر نیز] هشداردهنده‏اى است از [گروه] هشداردهندگان پیشین.
قیامت نزدیک مى‏شود؛
و هیچ کس ـ جز الله ـ نمی‌تواند آن را آشکار ‌کند [و سختی‏هایش را برطرف سازد].
[ای مشرکان،] آیا از این سخن در شگفتید؟
و [به آیات قرآن] مى‏خندید و [از شنیدنِ هشدارهایش نمی‌ترسید و] اشک نمى‏ریزید؟
و در حال غفلت و غرور هستید؟
پس [همگی] برای الله سجده کنید و [تنها] او را عبادت کنید.
سورة النجم
معلومات السورة
الكتب
الفتاوى
الأقوال
التفسيرات

سورة (النَّجْم) من السُّوَر المكية، نزلت بعد سورة (الإخلاص)، وقد أشارت إلى صدقِ النبيِّ صلى الله عليه وسلم في تبليغه الرسالةَ، ونفيِ الهوى عنه، وأن كلَّ ما جاء به هو وحيٌ من عند الله، عن طريق جبريلَ عليه السلام؛ فحاشاه صلى الله عليه وسلم أن يفتريَ على الله الكذبَ، كما جاءت السورةُ الكريمة بإثبات بطلان الآلهة التي يَدْعُونها من دُونِ الله؛ فهو وحده المستحِقُّ للعبادة.

ترتيبها المصحفي
53
نوعها
مكية
ألفاظها
361
ترتيب نزولها
23
العد المدني الأول
61
العد المدني الأخير
61
العد البصري
61
العد الكوفي
62
العد الشامي
61

*  سورة (النَّجْم):

سُمِّيت سورة (النَّجْم) بهذا الاسم؛ لافتتاحها بقَسَم الله عز وجل بالنَّجْم.

* سورة (النَّجْم) هي أولُ سورةٍ أُنزلت فيها سجدةٌ:

عن عبدِ اللهِ بن مسعودٍ رضي الله عنه، قال: «أولُ سورةٍ أُنزِلتْ فيها سَجْدةٌ: {وَاْلنَّجْمِ}، قال: فسجَدَ رسولُ اللهِ ﷺ، وسجَدَ مَن خَلْفَه، إلا رجُلًا رأَيْتُه أخَذَ كفًّا مِن ترابٍ فسجَدَ عليه، فرأَيْتُه بعدَ ذلك قُتِلَ كافرًا؛ وهو أُمَيَّةُ بنُ خَلَفٍ». أخرجه البخاري (٤٨٦٣).

1. إثبات الوحيِ، وتزكيةُ مَن أُنزِلَ عليه (١-١٨).

2. الظنُّ لا يغني من الحق شيئًا (١٩-٣٢).

3. ذمُّ المشركين، وبيانُ وَحْدة رسالة التوحيد (٣٣- ٦٢).

ينظر: "التفسير الموضوعي لسور القرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (7 /490).

مقصدُ السورة الأعظم هو إثبات صدقِ النبي صلى الله عليه وسلم فيما جاء به، ونفيِ الهوى عنه، فلا يَتكلَّم إلا بما علَّمه اللهُ إياه عن طريق الوحيِ؛ فهو الصادقُ المصدوق المبعوث من عند القويِّ المتعال، وفي ذلك يقول ابنُ عاشور رحمه الله مشيرًا إلى مقصودها: «تحقيقُ أن الرسول صلى الله عليه وسلم صادقٌ فيما يبلغه عن الله تعالى، وأنه مُنزَّه عما ادَّعَوْهُ.

وإثباتُ أن القرآن وحيٌ من عند الله بواسطة جبريل.

وتقريبُ صفة نزول جبريل بالوحيِ في حالينِ؛ زيادةً في تقرير أنه وحيٌ من الله واقع لا محالةَ.

وإبطالُ إلهيَّة أصنام المشركين.

وإبطال قولهم في اللاتِ والعُزَّى ومَناةَ: بناتُ الله، وأنها أوهام لا حقائقَ لها، وتنظيرُ قولهم فيها بقولهم في الملائكة: إنهم إناثٌ». "التحرير والتنوير" لابن عاشور (27 /88).

وينظر: "مصاعد النظر للإشراف على مقاصد السور" للبقاعي (3 /35).