ترجمة سورة الذاريات

الترجمة الفارسية - دار الإسلام

ترجمة معاني سورة الذاريات باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - دار الإسلام.
من تأليف: فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام .

سوگند به بادهاى خاک [و باران] ‌افشان
و سوگند به ابرهای سنگین‌بار [از باران]
و سوگند به کشتی‏های سبک‌سِیر
و سوگند به فرشتگانی که کارها را [به امر الله] تقسیم می‌کنند
که آنچه [در مورد پاداش و عذاب] به شما وعده داده شده حقیقت دارد؛
و [روز] جزا قطعاً به وقوع مى‏پیوندد.
سوگند به آسمان که [با ستارگان آراسته شده، و گویی] دارای راه‏هاست،
كه شما [در مورد پیامبر و قرآن] اختلاف‌نظر دارید.
هر کس [از راه حق] بازگردانده شود، از [ایمان به] پیامبر و قرآن نیز بازگردانده خواهد شد.
مرگ [و لعنت] بر دروغگویان!
همان كسانى كه در ورطۀ جهل، غافلند.
آنان [پیوسته و از روى انكار] مى‏پرسند: «روز جزا چه زمانى است؟»
همان روزى است كه به آتش مجازات مى‏شوند؛
[و به آنان گفته می‌شود:] «عذاب خود را بچشید؛ این همان آتشى است كه به شتاب مى‏خواستید».
[در روز قیامت،] مسلماً پرهیزگاران در باغ‏هایی [از بهشت] و [كنار] چشمه‌سارها به سر مى‏برند؛
آنچه پروردگارشان به آنان عطا كرده است دریافت مى‏دارند؛ زیرا در [زندگیِ] گذشته نیكوكار بوده‏اند.
آنان ‏اندكى از شب را مى‏خفتند [و بقیه را به نماز و نیایش مشغول بودند]
و سحرگاهان آمرزش مى‏خواستند
و در اموالشان براى سائل و محروم، حقى [معیّن از صدقه و زکات] بود.
و در زمین، نشانه‌ها[ى قدرت الهى] براى اهل یقین پدیدار است،
و در وجود خودتان؛ آیا نمى‏بینید؟
و رِزق و روزی‌تان و آنچه [از کیفر و پاداش و خیر و شر که] به شما وعده داده می‌شود، در آسمان است.
سوگند به پروردگار آسمان و زمین كه وعده[ی قیامت و پاداش و عذاب] همچون سخن گفتنتان، حقیقی و قطعى است.
[ای پیامبر] آیا داستان میهمانان گرامى ابراهیم به تو رسیده است؟
آنگاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند، او گفت: «سلام» [و زیر لب گفت:] «گروهى ناشناسند».
آنگاه نزد خانوادۀ خود رفت و [گوشتِ بریانِ] گوساله‏اى فربه [براى پذیرایى] آورد.
[او غذا را] نزد آنان گذاشت و [چند لحظه بعد] گفت: «آیا نمی‌خورید؟»
[چون دست به غذا نزدند] از آنان احساس ترس كرد؛ گفتند: نترس [ما فرشته‏ایم]؛ و او را به [تولد] پسرى دانا بشارت دادند.
همسرش با فریاد [و شگفتى] پیش آمد و در حالى كه به صورت خود مى‏زد گفت: پیرزنى نازا [فرزند می‌زاید]؟
[فرشتگان] گفتند: «پروردگارت اینچنین فرموده است؛ و بی‌گمان، او حکیمِ داناست».
[ابراهیم] گفت: «ای فرستادگان [الله،] کار و مأموریت شما چیست؟»
[فرشتگان] گفتند: «ما برای [مجازات] قومی مجرم [و گناهکار] فرستاده شده‌ایم
تا سنگ‏هایی از گلِ [سخت‌شده] بر سرشان فروباریم.
[سنگ‏هایی] که نزد پروردگارت، برای اسرافکاران، نشان گذاشته شده است.
مؤمنانی را که در آن [شهرهای قوم لوط] بودند، [پیش از نزول عذاب] بیرون آوردیم؛
ولى فقط یک خانواده را یافتیم كه [نسبت به اوامر الهی] تسلیم بودند.
و در آن [شهرها] براى مردمى كه از عذاب دردناک [الهی] ترس دارند، نشانه‏اى روشن بر جاى گذاشتیم.
در [داستان] موسی [نیز نشانه و عبرتی است]؛ آنگاه که او را با دلیلی روشن نزد فرعون فرستادیم.
ولى [فرعون] با تكیه بر قدرتش، [حق را] نپذیرفت و گفت: [این مرد، یا] جادوگر است یا دیوانه».
او را همراه سپاهیانش گرفتیم و به دریا افكندیم [و هلاک کردیم]؛ در حالى كه [در لحظۀ مرگ، خود را به خاطر نافرمانی و کفرش] سرزنش مى‏كرد.
در [داستان قوم] عاد [نیز درس عبرتی است]؛ آنگاه که تندبادى بی‌خیر و برکت بر آنان فرستادیم.
[تندبادی] که بر هر چه وزید، آن را خاک و خاشاک كرد.
در [داستان قوم] ثمود [نیز درس عبرتی است] آنگاه که [توسط پیامبرشان صالح] به آنان گفته شد: «اندکی [از لذت‏های زندگی] بهره‌مند شوید [که تنها سه روز فرصت دارید]».
آنان از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند؛ پس در حالی که [به چشم خود، عذاب را] می‌دیدند، صاعقه آنان را فراگرفت.
[چنان بر زمین افتادند که] نه توان برخاستن [و گریز] داشتند و نه یاراى دفاع.
پیش از آن، قوم نوح را كه گروهى نافرمان بودند [هلاک كردیم].
ما آسمان را به توان [خود] بنا نهادیم و همواره آن را وسعت می‌بخشیم؛
و زمین را [برای زندگی] گستردیم و چه نیک گستراننده‌ای هستیم!
و همه چیز را به صورت زوج آفریدیم؛ باشد که [توجه كنید و] پند گیرید.
[ای پیامبر، به مردم بگو:] «به سوى الله بشتابید كه من هشداردهنده‏ای آشکار از جانب او برای شما هستم؛
و در كنار الله معبود دیگرى قرار ندهید كه من از [جانب] او هشداردهنده‏اى آشکار برایتان هستم».
هر پیامبری که بر پیشینیانشان مبعوث شد، همین گونه گفتند: «[او یا] جادوگر است یا دیوانه».
آیا یكدیگر را به این [کفر و تکذیب] سفارش كرده بودند؟ نه، بلكه مردمی سرکش بودند.
پس [ای پیامبر،] از آنان روی بگردان که تو [به خاطر کفر آنان] هرگز سزاوار سرزنش نیستی.
و [پیوسته به آنان] تذكر بده كه قطعاً تذكر براى مؤمنان سودبخش است.
و جن و انس را فقط برای این آفریده‌ام که مرا عبادت كنند [و از بندگىِ دیگران سر باز زنند].
نه از آنان روزى مى‏خواهم، نه اینكه مرا خوراک دهند؛
[زیرا]‏ الله است که روزی‌رسانِ نیرومند و برقرار است.
ستمکاران [مشرک نیز] همچون یاران [گذشتۀ] خویش، سهمى از عذاب دارند؛ پس به شتاب [آن را] از من نخواهند.
واى بر کافران از [عذاب] روزی که به آن وعده داده می‏شوند!
سورة الذاريات
معلومات السورة
الكتب
الفتاوى
الأقوال
التفسيرات

سورة (الذَّاريَات) من السُّوَر المكية، نزلت بعد سورة (الأحقاف)، وقد جاءت ببيانِ عظمة الله، وقُدْرتِه على التصرُّف في الكون، وإنزالِ العذاب بمَن شاء، كيف شاء، متى شاء، ومِن ذلك قَسَمُه بـ(الذَّاريَات)، وهي: الرِّياح، وهي آيةٌ من آيات الله، يُصرِّفها اللهُ إن شاء للرَّحمة، وإن شاء للعذاب؛ فعلى الناسِ الفرارُ إلى الله، الذي هو طريقُ النجاة.

ترتيبها المصحفي
51
نوعها
مكية
ألفاظها
360
ترتيب نزولها
67
العد المدني الأول
60
العد المدني الأخير
60
العد البصري
60
العد الكوفي
60
العد الشامي
60

* سورة (الذَّاريَات):

سُمِّيت سورةُ (الذَّاريَات) بهذا الاسم؛ لافتتاحها بالقَسَم بـ(الذَّاريَات)؛ وهي: الرِّياح.

* أُثِر عن النبي صلى الله عليه وسلم قراءتُه لسورة (الذَّاريَات) في صلاة الظُّهر:

عن البراءِ بن عازبٍ رضي الله عنهما، قال: «كُنَّا نُصلِّي خلفَ النبيِّ ﷺ الظُّهْرَ، فيُسمِعُنا الآيةَ بعد الآياتِ مِن لُقْمانَ والذَّاريَاتِ». أخرجه النسائي (٩٧١).

1. وقوع البعثِ والجزاء (١-٢٣).

2. دلائل القدرة الإلهية (٢٤-٤٦).

3. الفرارُ إلى الله طريق النجاة (٤٧- ٦٠).

ينظر: "التفسير الموضوعي لسور القرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (7 /443).

مقصودُ سورة (الذَّاريَات) هو الدعوةُ إلى طاعة الله، والاستجابة لأمره؛ من خلال التحذير من وقوع العذاب بالأقوام؛ فإن اللهَ في هذه السورة أقسَمَ بـ(الذَّاريَات)، وهي الرِّياح التي يُعذِّب الله بها من يشاء من عباده، يقول البِقاعي: «مقصودها: الدلالة على صدقِ ما أنذَرتْ به سورةُ (ق) تصريحًا، وبشَّرت به تلويحًا، ولا سيما من مُصاب الدنيا، وعذابِ الآخرة.

واسمها (الذَّاريَات): ظاهرٌ في ذلك، بملاحظة جواب القَسَم؛ فإنه - لِشِدة الارتباط - كالآية الواحدة وإن كان خمسًا.

وللتعبير عن الرِّياح بـ(الذَّاريَات) أتمُّ إشارةٍ إلى ذلك؛ فإن تكذيبَهم بالوعيد لكونهم لا يشعُرون بشيءٍ من أسبابه، وإن كانت موجودةً معهم». "مصاعد النظر للإشراف على مقاصد السور" للبقاعي (3 /25).