ترجمة سورة المؤمنون

الترجمة الفارسية - دار الإسلام

ترجمة معاني سورة المؤمنون باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - دار الإسلام.
من تأليف: فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام .

به راستی که مؤمنان رستگار شدند؛
همان کسانی ‌که در نمازشان فروتن هستند؛
و آنان ‌که از [گفتار و رفتار] بیهوده رویگردانند؛
و آنان ‌که زکات می‌پردازند؛
و آنان که شرمگاهشان را حفظ می‌کنند؛
مگر در مورد همسران‌ یا‏ کنیزانشان که [در بهره‌گیری جنسی از آنها] نکوهشی بر آنان نیست.
اما کسانی که فراتر از این بخواهند، آنان کسانی هستند که از حد درگذشته‌اند.
و [در زمرۀ مؤمنانند] کسانی‌ که امانت‏ها و عهد خود را رعایت می‌کنند،
و کسانی‌ که بر [ادای] نمازهایشان مراقبت می‌کنند.
اینانند که وارثان هستند.
[همان] کسانی‌ که بهشت برین را به ارث می‌برند [و] در آن جاودانند.
و در حقیقت، انسان را از چکیده‌ای از گِل آفریدیم.
سپس او را به شکل نطفه‌ای در قرارگاهی استوار [= رحِم] نهادیم.
سپس نطفه را [به شکل] خونِ بسته ساختیم و آنگاه خونِ بسته را [به صورت] پاره‌گوشتی ساختیم؛ سپس پاره‌گوشت را [به شکل] استخوان درآوردیم و آنگاه بر استخوان‏ها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن [جنین] را آفرینشی دیگر بخشیدیم. [پربرکت و] بزرگوار است الله که نیکوترین آفریننده است.
سپس شما [پس از طی مراحل زندگی] قطعاً خواهید مُرد.
آنگاه بی‌تردید، در روز قیامت برانگیخته می‌شوید.
و به یقین، ما بر فرازتان هفت آسمان آفریدیم و [هرگز] از آفرینش غافل نبوده‌ایم.
و از آسمان به ‌اندازه‌ای معیّن [برای نیاز مخلوقات] آبی فرستادیم و آن را در زمین جای دادیم؛ و قطعاً برای از بین بردنش [نیز] کاملاً تواناییم.
سپس توسط آن [آب] باغ‏هایی از درختان خرما و انگور برایتان پدید آوردیم که در آن [باغ‏ها،] میوه‌های بسیاری برای شماست و از آن [محصولات] می‌خورید.
و درختى [آفریدیم] كه از طور سینا برمى‌آید و روغن [زیتون‌] مى‌دهد و خورشى براى خورندگان است.
و بی‌تردید، در [وجود] چهارپایان عبرتى [از قدرت الله] برایتان است: از آنچه در شكم آنهاست به شما [شیر] مى‌نوشانیم و در [وجود] آنها سودهای بسیاری برایتان وجود دارد و از [گوشت] آنها مى‌خورید.
[در خشكى] بر آنها و [در آب] بر کشتی‏ها سوار می‏شوید.
و بی‌تردید، ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ [به آنان] گفت: «ای قوم من، الله را عبادت کنید [که] جز او معبودی [به‏حق] ندارید. آیا پروا نمی‌کنید؟»
اما اشراف و بزرگان قومش ‌که کفر ورزیده بودند گفتند: «این [مرد کسی] نیست مگر بشری همچون شما [که] می‌خواهد بر شما برتری جوید. اگر الله می‌خواست، فرشتگانی [به سویتان] نازل می‌کرد. ما این را [که نوح می‌گوید] در میان نیاکان خود نشنیده‌ایم.
او مرد دیوانه‌ای بیش نیست؛ پس تا مدتی منتظر باشید [که یا دروغش آشکار گردد و دست از دعوتش بردارد یا مرگش فرارسد].
[نوح] گفت: «پروردگارا، مرا در برابر تکذیب آنان یاری کن».
به او وحی کردیدم: «کشتی را تحت نظرِ ما و به وحی ما بساز و هنگامی‌ که فرمان [عذاب] ما فرارسید و [به نشانۀ رسیدنِ طوفان، آب از] تنور جوشید، از هر نوع [حیوان،] یک جفت [نر و ماده] در کشتی سوار کن و خانواده‌ات را [نیز همراه خود ببر] مگر کسانی که پیشتر وعده[ی هلاک] بر آنان مقرر شده است و دربارۀ [نجاتِ] کسانی ‌که ستم کرده‌اند با من سخن نگو؛ [چرا که] آنان حتماً غرق خواهند شد.
هنگامی ‌که تو و همراهانت بر کشتی سوار شدید بگو: «سپاس مخصوص الله است که ما را از [چنگ] گروه ستمکار نجات داد».
و [نیز] بگو: «پروردگارا، ما را در منزل‏گاهی پربرکت فرود آور که تو بهترین فرودآورنده‌ای».
بی‌تردید در این [ماجرا] نشانه‌هایی [از قدرت الله در نجات مؤمنان و عذاب کافران] است و یقیناً ما آزمایشگر [ایمان و کفرِ مردم] بوده‌ایم؛
آنگاه گروه دیگری را پس از آنان پدید آوردیم؛
و پیامبری از خودشان در [میان] آنان فرستادیم [تا بگوید]: «الله را عبادت کنید [که] جز او معبودی [به‏حق] ندارید. آیا پروا نمی‌کنید؟»
گروهی از اشراف و بزرگان قومش که کفر ورزیده بودند و دیدار آخرت را دروغ می‌انگاشتند و در زندگی دنیا نعمت و آسایش به آنان داده بودیم، گفتند: «این [مرد کسی] نیست مگر بشری همچون شما؛ از آنچه [شما] می‌خورید [او نیز] می‌خورد و از آنچه که شما می‌نوشید [او نیز] می‌نوشد [پس مزیّتی ندارد که پیامبر باشد].
و اگر از بشری همچون خود اطاعت کنید، در آن صورت، یقیناً زیانکارید.
آیا او به شما وعده می‌دهد که وقتی مردید و خاک و استخوان شدید، [در قیامت از گور] بیرون آورده می‌شوید؟
آنچه به شما وعده می‌دهد، چه دور است، چه دور!
[زندگانی] جز همین زندگی دنیای ما نیست؛ [گروهى‌] مى‌میریم و [و گروهى به جاى آنها] زنده مى‌شویم و هرگز [پس از مرگ] برانگیخته نخواهیم شد.
او [کسی] نیست مگر مردی که بر الله دروغ می‌بندد و ما به او ایمان نمی‌آوریم».
[پیامبرشان] گفت: «پروردگارا، مرا در برابر تکذیب آنان یاری کن».
[الله] فرمود: «پس از اندک زمانی، [از کار خود] سخت پشیمان می‌شوند».
بانگی [مرگبار] آنان را به‏حق فروگرفت و آنان را [همچون] خوار و خاشاک نمودیم؛ پس قوم ستمکار [از رحمت الله] دور باد!
سپس بعد از آنان نسل‏هایی دیگر پدید آوردیم.
هیچ امتی نه از اجل خود پیشی می‌گیرد و نه تأخیر می‌کند.
سپس پیامبران خود را پیاپی فرستادیم. هر گاه پیامبری برای [هدایت] امتی می‌آمد، او را دروغگو می‌انگاشتند؛ [ما نیز] آنان را یکی پس از دیگری هلاک کردیم و آنان را داستان‏ها[ی عبرت‌آموزی برای آیندگان] قرار دادیم. پس نابود باد قومی که ایمان نمی‌آورند!
سپس موسی و برادرش هارون را با آیات [نُه‌گانۀ] خویش و دلایل آشکار فرستادیم.
به سوی فرعون و اشراف [قوم] او؛ ولی آنان گردنکشی کردند و گروهی برتری‌خواه بودند.
و گفتند: «آیا به دو انسان مانند خود ایمان بیاوریم، حال‌ آنکه قومشان بردگان ما هستند؟»
پس آن دو را دروغگو انگاشتند [و] سرانجام هلاک شدند.
و بی‌تردید، به موسی کتاب [تورات] دادیم؛ باشد که [بنی‌اسرائیل] هدایت شوند.
و پسر مریم و مادرش را نشانه‌ای [از قدرت الهی] قرار دادیم و آنان را در مکان بلند و همواری که دارای امنیت و آبی [زلال و] جاری بود جای دادیم.
ای پیامبران، از [غذاهای] پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید. یقیناً من از آنچه انجام می‏دهید آگاهم.
و در حقیقت، این دین شما، دینی واحد [به نام اسلام] است و من پروردگارتان هستم؛ پس از من پروا کنید.
اما [پیروانشان اختلاف کردند و] در کار دینشان میان خود فرقه‌فرقه و پراکنده گشتند و هر گروهی به آنچه نزدشان است دلخوشند [چرا که خود را بر حق می‌دانند].
[ای پیامبر،] آنان را تا وقتی [که عذاب فرامی‌رسد] در جهل و نادانی‏شان رها کن.
آیا گمان می‌کنند اموال و فرزندانی که به آنان می‌دهیم [برای این است که،]
شتابان نیکی‏ها را به آنان برسانیم؟ [نه، هرگز چنین نیست؛] بلکه آنان نمی‌فهمند [که این وسیله امتحانشان است].
کسانی ‌که از بیم پروردگارشان ترسانند
و کسانی‌ که به آیات پروردگارشان ایمان می‌آورند
و کسانی‌ که به پروردگارشان شرک نمی‌ورزند
و کسانی ‌که در انجام کارهای خیر می‌کوشند و از اینکه به سوی پروردگار‌ خویش بازمی‌گردند دل‏هایشان هراسان است [و می‏ترسند که نکند کارهای نیکشان قبول نشود].
اینان در نیکی‏ها شتاب می‌کنند و در انجام آن [از یکدیگر] پیشی می‌گیرند.
و [ما] به هیچ کس جز به ‌اندازۀ توانش تکلیف نمی‌کنیم و نزد ما کتابی است که [دربارۀ اعمال بندگان] به‏حق سخن می‌گوید و به آنان ستم نمی‌شود.
[نه،] بلكه دل‏هایشان از این [کتاب‌] در غفلت است و آنان جز این [گناه کفر،] کارهایی [دیگر نیز] انجام مى‌دهند.
تا هنگامی ‌که ثروتمندانشان را به عذاب گرفتار کنیم، ناگهان فریادِ زاری سر می‌دهند.
[به آنان گفته می‌شود:] «امروز ناله و زاری نکنید [که] هرگز از سوی ما یاری نخواهید شد.
بی‌تردید، آیات من پیوسته بر شما خوانده می‌شد؛ ولی [از حق] روی می‌گرداندید.
در حالی‌ که در برابرش تکبر می‌کردید [و در مجالس شبانۀ خود] به بدگویی می‌پرداختید.
آیا آنان در این گفتار [= قرآن] نیندیشیده‌اند یا [مگر] چیزی برایشان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟
یا پیامبر‏شان را نشناخته‌اند و [از این روست که] او را انکار می‌کنند؟
یا می‌گویند او جنون دارد؟ [نه، چنین نیست؛] بلکه [او دینِ] حق را برایشان آورده است؛ ولی بیشتر آنان [روی حسادت و تعصبی که به باطل خویش دارند] حق را نمی‏پسندند [و از آن به خشم می‏آیند].
اگر الله از هوس‏های آنان پیروی کند [و امورِ هستی به میلِ کافران اداره شود]، آسمان‏ها و زمین و هر ‌کس در آنهاست تباه می‌گردد؛ بلکه پندشان [= قرآن] را برای آنان آورده‌ایم [که مایۀ عزت و شرفشان است]؛ ولی آنان از پندشان رویگردانند.
[ای پیامبر،] آیا تو از آنان [برای تبلیغ دین] پاداشی می‌طلبی؟ و حال آنکه پاداش پروردگارت [بسی] بهتر است و او بهترین روزی‌دهنده است.
و بی‌تردید، تو آنان را به راهی راست دعوت می‌کنی.
کسانی ‌که به آخرت ایمان ندارند قطعاً از این راه [راست،] منحرف شده‌اند.
اگر به آنان رحم کنیم و بلا و رنجی را که [از قحطی و گرسنگی] دیده‌اند از آنان بر‌طرف سازیم، بر‏ سرکشی [و گمراهیِ] خویش پا‏‌فشاری می‌کنند [و همچنان] به بیراهه می‌روند.
در حقیقت، [ما] آنان را به عذاب [و بلا] گرفتار ساختیم [تا بیدار شوند]؛ اما در برابر پروردگارشان فروتنی ننمودند و [به درگاهش تضرع و] زاری نکردند.
[آنان پیوسته چنین هستند] تا آنگاه‌ که دری از عذابِ سخت بر آنان می‌گشاییم [و چنان گرفتار ‌شوند] که [از همه جا] مأیوس گردند.
[ای منکرانِ قیامت،] الله ذاتی است که گوش و چشم و دل برایتان پدید آورد. چه اندک سپاس می‌گزارید!
و او تعالی است که شما را در زمین [آفرید و] پراکنده کرد و [روز قیامت] به سوی او جمع می‌شوید.
و اوست که زنده می‌کند و می‌میراند و اختلافِ شب و روز از [تدبیرِ] اوست. آیا نمی‌اندیشید؟
[چنین نکردند؛] بلكه آنان نیز همان [سخنانی را] گفتند كه پیشینیان مى‌گفتند.
گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، برانگیخته خواهیم شد؟
بی‌تردید، این وعده را پیش از این نیز به ما و نیاکانمان داده‌اند. این [سخن، چیزی] نیست مگر [دروغ‏ها و] افسانه‌های پیشینیان».
[ای پیامبر، به منکرانِ معاد] بگو: «اگر می‌دانید، [بگویید] زمین و هر ‌کس در آن است از آنِ کیست؟»
خواهند گفت: «[همه] از آنِ الله است». بگو: «پس آیا پند نمی‌گیرید؟»
بگو: «پروردگارِ هفت ‌آسمان و پروردگار عرش بزرگ کیست؟»
خواهند گفت: «[همه] از آنِ الله است». بگو: «پس آیا [از الله] پروا نمی‌کنید؟»
بگو: «اگر می‌دانید، [بگویید] فرمانرواییِ همه چیز به دست کیست؟ و [کیست که] پناه می‌دهد و کسی در برابر [عذابِ] او پناه‏داده نمی‏شود؟
خواهند گفت: «[فرمانرواییِ همه چیز،] از آنِ الله است». بگو: «پس چگونه افسون می‌شوید [و نمی‌اندیشید]؟»
[چنین نیست که کافران گمان می‌کنند] بلکه ما حق را برایشان آوردیم و یقیناً آنان دروغگو هستند.
الله هرگز فرزندی برنگزیده است و هیچ معبودی با او نیست. [اگر چنین بود،] آنگاه هر معبودی آنچه را آفریده بود [با خود] می‌بُرد و مسلماً برخی بر برخی دیگر برتری می‌جستند [و نظامِ هستی تباه می‌گشت]. الله از آنچه [مشرکان] توصیف می‌کنند، منزّه است.
او دانای نهان و آشکار است و از چیزهایی که با وی شریک می‌سازند برتر است.
بگو: «پروردگارا، اگر آن [عذابی] را که به آنان وعده داده می‌شود به من نشان می‌دهی [که شاهدش باشم]،
مرا در این [عذاب‌ها، در کنارِ این] گروه ستمکار قرار نده».
و قطعاً ما تواناییم که آنچه را به آنان وعده می‌دهیم، به تو نشان دهیم.
[ای پیامبر،] بدی را به شیوه‌ای که بهتر است، دفع کن [و ببخش و شکیبا باش]. ما به آنچه [مشرکان دربارۀ تو] توصیف می‌کنند، داناتریم.
و بگو: «پروردگارا، من از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم.
و پروردگارا، از اینکه آنها نزد من حاضر شوند [نیز] به تو پناه می‌برم».
[کافران پیوسته بر عقیدۀ باطلشان هستند] تا هنگامی ‌که مرگ یکی از آنان فرارسد [آنگاه در حالی که] نزد پروردگار [خود ناله و زاری می‌کند، به فرشتگان] می‌گوید: «مرا [به دنیا] بازگردانید.
شاید در آنچه‏ [کوتاهی نموده و] ترک کرده‌ام، کار شایسته‌ای انجام دهم». هرگز چنین نیست. بی‌تردید، این فقط سخنی است که او به زبان می‌گوید [و هرگز رفتارش تغییر نمی‌کند]؛ و تا روزی ‌که برانگیخته شوند، پشت سرشان برزخی است.
روزی که در صور دمیده می‌شود، هیچ ‌یک از [افتخارات خانوادگی و] پیوندهای خویشاوندی میانشان [برقرار] نخواهد بود و [از وحشتِ عذاب] از [حال] یکدیگر نمی‌پرسند.
و هر کس وزنۀ اعمالش سنگین باشد، آنان رستگارانند.
و هر ‌کس وزنۀ اعمالش سبک باشد، آنانند که به خویش زیان زده‌اند و در دوزخ جاودانند.
آتش چهره‌هایشان را می‌سوزانَد و در آنجا عبوس و زشت‌منظرند.
[به آنان گفته می‌شود:] «مگر نه این بود كه آیاتم بر شما خوانده مى‏شد و آنها را دروغ می‌انگاشتید؟»
[در پاسخ] می‌گویند: «پروردگارا، بدبختی بر ما چیره شد و گروهی گمراه بودیم.
پروردگارا، ما را از این [دوزخ] بیرون آور. اگر [به کفر و نافرمانی] بازگشتیم، قطعاً ستمکاریم».
[الله] می‌فرماید: «در آن [آتش] گم شوید و با من سخن نگویید.
گروهی از بندگانم می‌گفتند: "پروردگارا، ایمان آوردیم؛ پس ما را ببخشای و بر ما رحم کن [که] بی‌تردید، تو بهترین بخشاینده‌ای"؛
ولی شما آنان را مسخره می‌کردید تا جایی که [سرگرم‏شدن به تمسخرِ آنان] ذکر [و عبادتِ] مرا از یادتان برد و همچنان به آنان می‌خندیدید.
امروز من آنان را از آن رو كه شكیبایى كردند پاداش مى‌دهم. آرى، ایشانند كه رستگارانند».
[الله به دوزخیان] می‏فرماید: «چند سال در زمین به سر بردید؟»
می‌گویند: «یک روز، یا بخشی از یک روز را به سر بردیم. از حسابگران [که حساب روز و سال را نگه می‌دارند] بپرس».
[الله] می‏فرماید: «[آری،] اگر می‌دانستید، جز اندکی [در دنیا] به سر نبردید.
آیا پنداشته‌اید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟
بلندمرتبه [و بزرگ] است الله [که] فرمانروای حق است. هیچ معبودی [به‏حق] جز او نیست [و] پروردگارِ عرشِ گرانقدر است.
و هرکس معبود دیگری با الله بخواند، یقیناً هیچ دلیلی بر [حقانیتِ] آن نخواهد داشت؛ و حسابِ او با پروردگارش خواهد بود. بی‌تردید، کافران رستگار نمی‌شوند.
و [ای پیامبر،] بگو: «پروردگارا، [گناهانم را] ببخشای و رحم کن و تو بهترین بخشنده‌ای».
سورة المؤمنون
معلومات السورة
الكتب
الفتاوى
الأقوال
التفسيرات

سورةُ (المؤمنون) من السُّوَر المكية التي اهتمت بذِكْرِ دلائل وَحْدانية الله تعالى، كما اهتمت بذِكْرِ صفاتِ المؤمنين المفلحين؛ كما في فاتحة السورة الكريمة، وقد صح عن النبيِّ صلى الله عليه وسلم: أنَّ مَن أقامَ أوَّلَ عَشْرِ آياتٍ من سورة (المؤمنون) دخَلَ الجنَّةَ، وبالأخذِ بهذه الصفات التي ذكَرها الله للمؤمنين، تصلُحُ للعبد دنياه وآخرتُه، ويحقِّقُ معنى التوحيد التام.

ترتيبها المصحفي
23
نوعها
مكية
ألفاظها
1052
ترتيب نزولها
74
العد المدني الأول
119
العد المدني الأخير
119
العد البصري
119
العد الكوفي
118
العد الشامي
119

* قوله تعالى: {وَلَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَما اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَما يَتَضَرَّعُونَ} [المؤمنون: ٧٦]:

عن عبدِ اللهِ بن عباسٍ رضي الله عنهما، قال: «جاء أبو سُفْيانَ بنُ حَرْبٍ إلى رسولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم، فقال: يا مُحمَّدُ، أنشُدُك اللهَ والرَّحِمَ؛ فقد أكَلْنا العِلْهِزَ - يعني: الوَبَرَ والدَّمَ -؛ فأنزَلَ اللهُ: {وَلَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَما اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَما يَتَضَرَّعُونَ} [المؤمنون: ٧٦]». أخرجه ابن حبان (٩٦٧).

* سورةُ (المؤمنون):

سُمِّيت سورة (المؤمنون) بذلك؛ لأنَّ فاتحتها أفصَحتْ عن ذِكْرِ صفات المؤمنين.

 * أنَّ مَن أقام أوَّلَ عَشْرِ آياتٍ من سورة (المؤمنون) دخَل الجنَّة:

عن عُمَرَ بن الخطَّابِ رضي الله عنه، قال: «كان إذا نزَلَ على رسولِ اللهِ ﷺ الوحيُ يُسمَعُ عند وجهِه دَوِيٌّ كدَوِيِّ النَّحْلِ، فمكَثْنا ساعةً، فاستقبَلَ القِبْلةَ، ورفَعَ يدَيهِ، فقال: «اللهمَّ زِدْنا ولا تنقُصْنا، وأكرِمْنا ولا تُهِنَّا، وأعطِنا ولا تَحرِمْنا، وآثِرْنا ولا تُؤثِرْ علينا، وارضَ عنَّا وأرضِنا»، ثم قال: «لقد نزَلتْ عليَّ عَشْرُ آياتٍ، مَن أقامَهنَّ دخَلَ الجنَّةَ»، ثم قرَأَ علينا: {قَدْ أَفْلَحَ اْلْمُؤْمِنُونَ} [المؤمنون: 1] حتى ختَمَ العَشْرَ». أخرجه الترمذي (3097).

* كانت تَتجلَّى صفاتُ رسول الله ﷺ من خلالِ هذه السورة:

فعن يَزيدَ بن بابَنُوسَ، قال: «دخَلْنا على عائشةَ، فقُلْنا: يا أمَّ المؤمنين، ما كان خُلُقُ رسولِ اللهِ ﷺ؟ قالت: كان خُلُقُه القُرْآنَ، تَقرَؤون سورةَ المؤمنين؟ قالت: اقرَأْ {قَدْ أَفْلَحَ اْلْمُؤْمِنُونَ}، قال يَزيدُ: فقرَأْتُ {قَدْ أَفْلَحَ اْلْمُؤْمِنُونَ} [المؤمنون: 1] إلى: {لِفُرُوجِهِمْ حَٰفِظُونَ} [المؤمنون: 5]، قالت: هكذا كان خُلُقُ رسولِ اللهِ ﷺ». أخرجه البخاري في " الأدب المفرد" (٤٨).

* هي السورةُ التي قرأها النبيُّ صلى الله عليه وسلم يومَ الفتحِ:

عن عبدِ اللهِ بن السائبِ رضي الله عنه، قال: «حضَرْتُ رسولَ اللهِ ﷺ يومَ الفتحِ وصلَّى في الكعبةِ، فخلَعَ نَعْلَيهِ فوضَعَهما عن يسارِه، ثم افتتَحَ سورةَ (المؤمنون)، فلمَّا بلَغَ ذِكْرَ عيسى أو موسى، أخَذَتْهُ سَعْلةٌ، فركَعَ». أخرجه أبو داود (٦٤٨).

جاءت سورةُ (المؤمنون) على ذِكْرِ الموضوعات الآتية:

1. صفات المؤمنين (١-١١).

2. أدلة وَحْدانية الله (١٢-٢٢).

3. الإيمان بالرسل، ومواقف أقوامهم منهم (٢٣-٥٢).

4. تفرُّق الأُمَم بعد رسلهم (٥٣-٧٧).

5. أدلة إثبات وَحْدانية الله وقدرته (٧٨-٩٨).

6. مِن مشاهِدِ يوم القيامة (٩٩- ١١٨).

ينظر: "التفسير الموضوعي للقرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (5 /124).

ظهَر مقصودُ سورة (المؤمنون) في اسمها؛ وهو اختصاصُ المؤمنين بالفلاح، وقد دارت آيُها حول مِحوَرِ تحقيقِ الوَحْدانية، وإبطالِ الشرك ونقضِ قواعده، والتنويه بالإيمان وشرائعه؛ فكان افتتاحُها بالبشارة للمؤمنين بالفلاح العظيم على ما تحلَّوْا به من أصول الفضائل الرُّوحية والعلمية، التي بها تزكيةُ النَّفس، واستقامةُ السلوك.

ينظر: "مصاعد النظر للإشراف على مقاصد السور" للبقاعي (2 /303)، و"التحرير والتنوير" لابن عاشور (18 /6).