ترجمة سورة القمر

الترجمة الفارسية - دار الإسلام

ترجمة معاني سورة القمر باللغة الفارسية من كتاب الترجمة الفارسية - دار الإسلام.
من تأليف: فريق عمل اللغة الفارسية بموقع دار الإسلام .

قیامت نزدیک شد و ماه [از هم] شکافت.
اگر [کافران] معجزه‌ای ببینند، روی می‌گردانند و می‌گویند: «[این] جادویی [باطل و] زودگذر است».
آنان [آیات و نشانه‌های الهی را] دروغ می‌پندارند و از هوای نفس خویش پیروی می‌کنند؛ و هر امرى [از پاداش و کیفرهای قیامت] در زمان مخصوص به خود قرار دارد.
و مطمئناً [ماجرای عذاب اقوام گذشته و] اخبارى كه باعث دست کشیدن از گناه می‌شود، به مشرکان رسیده است.
این [آیات الهى، دانش و] حکمتی رساست؛ ولى [برای افراد لجوج،] هشدارها سودی ندارد؛
پس [ای پیامبر،] از آنان روى برتاب [و منتظر] روزى [باش] كه [فرشتۀ] دعوت‌كننده [با دمیدن در صور] آنان را به امرى بس دشوار [و وحشتناک] فرا‏بخوانَد.
با دیدگانِ فروافتاده [از وحشت] از گورها خارج می‌شوند؛ [حرکتشان به سوی دادگاه الهی، چنان است که] گویى ملخ‏هایی پراكنده‏اند.
[هراسناک] به سوى مُنادىِ [محشر] می‌شتابند و کافران مى‏گویند: «امروز، روز دشوارى است».
پیش از آنان نیز قوم نوح [پیامبرشان را] تكذیب کردند و بندۀ ما را دروغگو خواندند و گفتند: «دیوانه است»؛ و او را سخت آزردند؛
تا آنجا که او پروردگارش را خواند [و گفت]: «من مغلوب شده‌ام؛ پس یاری‌ام فرما [و از آنان انتقام بگیر]».
ما نیز درهاى آسمان را براى [ریزشِ] رگبارى سیل‌آسا گشودیم.
و از زمین نیز چشمه‌ها جارى ساختیم و آبها [از زمین و آسمان] براى طوفانى كه مقدر شده بود، به هم پیوست.
و نوح را بر [كشتىِ] ساخته و پرداخته از تخته‌ها و میخ‏ها سوار كردیم
كه تحت نظر [و حفاظتِ] ما حركت مى‏كرد. این، پاداش كسى بود كه [قومش] او را انکار کرده بودند.
ما آن [کیفر و نجات] را نشانه‏اى [از قدرتِ خود] بر جاى گذاشتیم؛ آیا پندپذیرى هست؟
[بنگرید] که عذاب و هشدارهای من چگونه بود.
به راستی که قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختیم؛ آیا پندپذیرى هست؟
قوم عاد [نیز پیامبرشان را] دروغگو پنداشتند؛ [ای اهل مکه، بنگرید که] عذاب و هشدار‌های من چگونه بود.
ما تندبادى سرد و سخت را در یک روز شوم و طولانی بر آنان فرستادیم.
[طوفانی وحشتناک] كه مردم را چنان از جاى مى‏كَنْد که گویى تنه‌های نخلِ ریشه‌كن‌شده بودند.
[ای اهل مکه، بنگرید که] عذاب و هشدار‌های من چگونه بود.
به راستی که قرآن را براى پندگرفتن آسان ساختیم؛ آیا پندپذیرى هست؟
قوم ثمود [نیز] هشداردهندگان را دروغگو پنداشتند.
آنان گفتند: «آیا [سزاوار است] بشرى از میان خودمان را پیروى كنیم؟ در این صورت، در گمراهى و سردرگمى خواهیم بود.
آیا از میان همۀ ما، تنها بر او وحی نازل شده است؟ [چنین نیست؛] بلکه او دروغگویی خودپسند است».
فردا خواهند دانست که دروغگوی خودپسند کیست.
[به صالح گفتیم:] «براى آزمایشِ آنان، ماده‌شترى [را كه درخواست كرده‏اند، از دلِ کوه به سویشان] خواهیم فرستاد؛ پس مراقبِ رفتارشان باش و [بر آزارشان] شكیبایى كن.
و به آنان اعلام كن كه آب [چاه،] بین آنان [و آن ماده‌شتر] سهمیه‌بندی شده است و هر کس باید در نوبت خود حاضر شود».
ولى آنان همدستشان را ندا دادند؛ او نیز دست به كار شد و [شتر را] به قتل رساند.
[ای اهل مکه، بنگرید که] عذاب و هشدار‌های من چگونه بود.
ما بانگ مرگباری بر آنان فرستادیم؛ به‏ناگاه [همگی] همچون گیاه خشكیده[ی بازمانده از كومه‌ها و حصارهای ساخته‏شده با نی و علف،] خرد و ریز شدند.
به راستی که قرآن را براى پندگرفتن آسان ساختیم؛ آیا پندپذیرى هست؟
قوم لوط [نیز] هشداردهندگان را دروغگو پنداشتند.
[ما نیز] طوفانى ریگ‏بار بر سرشان فرستادیم [كه همگی را هلاک کرد]؛ مگر خانوادۀ لوط كه سحرگاهان آنان را نجات دادیم.
[این نجات،] نعمتی از جانب ما بود؛ و به هر کس سپاسگزارى كند، این گونه پاداش مى‏دهیم.
لوط آنان را از کیفر [سخت] ما بیم داد؛ ولی آنان در برابر هشدار‌ها به مجادله [و ستیز] برخاستند.
آنان از لوط خواستند که مهمانانش را [برای کام‏جویی] در اختیار‌شان بگذارد؛ ما نیز چشمانشان را کور کردیم [و گفتیم:] «طعم عذاب و [نتیجۀ] هشدار‌هایم را بچشید».
و صبحگاهان عذابى پایدار آنان را فراگرفت.
[و گفتیم:] «طعم عذاب و [نتیجۀ] هشدار‌هایم را بچشید».
به راستی که قرآن را براى پندگرفتن آسان ساختیم؛ آیا پندپذیرى هست؟
هشداردهندگان به سراغ فرعونیان [نیز] رفتند.
[ولى] آنان تمامى آیات ما را دروغ شمردند؛ ما نیز چنان [که شایستۀ پروردگار] شکست‌ناپذیرِ مقتدر [است،] آنان را عذاب کردیم.
[ای اهل مکه،] آیا کافران شما از آنان بهترند یا برای شما امان‌نامه‌ای در کتاب‏های [آسمانی پیشین نوشته شده] است؟
یا می‌گویند: «ما جماعتی متحد و انتقام‏جو هستیم».
به زودى [در جنگ بدر] جمعشان شکست می‌خورد و فرارى خواهند شد.
وعده‌گاهشان قیامت است كه [نسبت به میدان بدر، روزگارى بسیار] سخت‏تر و تلخ‌تر است.
گناهکاران در گمراهی و عذابند.
روزی‌که با چهره‌هایشان در آتش کشیده می‌شوند [و به آنان می‌گویند:] «آتش دوزخ را بچشید».
بی‌تردید، ما هر چیزی را به ‏اندازه آفریده‏ایم؛
و [چون چیزی را اراده نماییم] فرمان ما فقط یک [کلمه] است؛ به سرعتِ یک چشم ‌بر هم ‌زدن [یا كمتر، انجام می‌پذیرد].
به تحقیق که ما [در گذشته] امثال شما [کافران] را نابود کرده‏ایم؛ پس آیا پندپذیرى هست؟ [که از این امر عبرت بگیرد و از کفر باز ایستد]؟
و تمام کارهایی که [بندگان] انجام داده‏اند در نامه‏هاى اعمال ثبت شده است؛
و هر کوچک و بزرگی [در آن] نوشته شده است.
پرهیزگاران در باغ‏ها و [کنار] جویبارهای [بهشتی] جای دارند؛
در مجلسى سرشار از راستی [و شایستگی] و نزد فرمانروایی مقتدر.
سورة القمر
معلومات السورة
الكتب
الفتاوى
الأقوال
التفسيرات

سورة (القَمَر) من السُّوَر المكية، نزلت بعد سورة (الطارق)، وقد افتُتحت ببيانِ اقتراب أمر الله؛ من تحقُّقِ وقوع الساعة وشِدَّة اقترابها، وتقسيم الناس في جزائهم إلى أهلِ الجِنان، وأهل النِّيران والخسران؛ من خلال قصِّ سِيَرِ بعض الأنبياء، وقد كان صلى الله عليه وسلم يَقرأ سورة (القمر) في عيدَيِ الفطر والأضحى.

ترتيبها المصحفي
54
نوعها
مكية
ألفاظها
342
ترتيب نزولها
37
العد المدني الأول
55
العد المدني الأخير
55
العد البصري
55
العد الكوفي
55
العد الشامي
55

* قوله تعالى: {اْقْتَرَبَتِ اْلسَّاعَةُ وَاْنشَقَّ اْلْقَمَرُ ١ وَإِن يَرَوْاْ ءَايَةٗ يُعْرِضُواْ وَيَقُولُواْ سِحْرٞ مُّسْتَمِرّٞ} [القمر: 1-2]:

عن أنسِ بن مالكٍ رضي الله عنه، قال: «سألَ أهلُ مكَّةَ النبيَّ ﷺ آيةً، فانشَقَّ القمرُ بمكَّةَ مرَّتَينِ؛ فنزَلتِ: {اْقْتَرَبَتِ اْلسَّاعَةُ وَاْنشَقَّ اْلْقَمَرُ} [القمر: 1] إلى قولِه: {سِحْرٞ مُّسْتَمِرّٞ} [القمر: 2]، يقولُ: ذاهبٌ». أخرجه الترمذي (٣٢٨٦).

* قوله تعالى: {يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي اْلنَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ ٤٨ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٖ} [القمر: 48-49]:

عن أبي هُرَيرةَ رضي الله عنه، قال: «جاء مشرِكو قُرَيشٍ يُخاصِمون رسولَ اللهِ ﷺ في القَدَرِ؛ فنزَلتْ: {يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي اْلنَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ ٤٨ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٖ} [القمر: 48-49]». أخرجه مسلم (٢٦٥٦).

* سورة (القمر):

سُمِّيت سورةُ (القمر) بذلك؛ لافتتاحها بذكرِ انشقاق القمر، وهي معجزةٌ من معجزات النبي صلى الله عليه وسلم.

* كان صلى الله عليه وسلم يقرأ سورة (القمر) في عيدَيِ الفطر والأضحى:

عن عُبَيدِ اللهِ بن عبدِ اللهِ: «أنَّ عُمَرَ بنَ الخطَّابِ سألَ أبا واقدٍ اللَّيْثيَّ: ما كان رسولُ اللهِ ﷺ يَقرأُ في الفِطْرِ والأضحى؟ قال: كان النبيُّ ﷺ يَقرأُ بـ {قٓۚ وَاْلْقُرْءَانِ اْلْمَجِيدِ}، و{اْقْتَرَبَتِ اْلسَّاعَةُ وَاْنشَقَّ اْلْقَمَرُ}». أخرجه ابن حبان (2820).

1. المقدمة (١-٥).

2. إنذارٌ ووعيد (٦-٨).

3. عاقبة قوم نوحٍ (٩-١٧).

4. عاقبة عادٍ (١٨-٢٢).

5. عاقبة ثمودَ (٢٣-٣٢).

7. عاقبة قوم لوطٍ (٣٣-٤٠).

8. عاقبة المكذِّبين من آلِ فرعون (٤١-٤٢).

9. تعقيبٌ وختام (٤٣-٥٥).

ينظر: "التفسير الموضوعي لسور القرآن الكريم" لمجموعة من العلماء (7 /515).

مقصدُ السورة بيانُ أمر الساعة، وتحقُّق وقوعها، وشدة قُرْبه، وإثباتُ الجزاء للمؤمنين بالجنان، وللكافرين بالنِّيران والخسران، ويشير ابن عاشور إلى مقصدها بقوله: «تسجيل مكابَرة المشركين في الآيات البيِّنة.

وأمرُ النبي صلى الله عليه وسلم بالإعراض عن مكابَرتهم.

وإنذارُهم باقتراب القيامة، وبما يَلقَونه حين البعث من الشدائد.

وتذكيرهم بما لَقِيَتْه الأُمَمُ أمثالهم من عذاب الدنيا لتكذيبهم رُسُلَ الله، وأنهم سيَلقَون مثلما لَقِيَ أولئك؛ إذ ليسوا خيرًا من كفار الأمم الماضية.

وإنذارهم بقتالٍ يُهزَمون فيه، ثم لهم عذابُ الآخرة، وهو أشد.

وإعلامهم بإحاطة الله علمًا بأفعالهم، وأنه مُجازيهم شرَّ الجزاء، ومُجازٍ المتقين خيرَ الجزاء.

وإثبات البعث، ووصف بعض أحواله.

وفي خلال ذلك، تكريرُ التنويه بهَدْيِ القرآن وحِكْمته». "التحرير والتنوير" لابن عاشور (27 /166).

وينظر: "مصاعد النظر للإشراف على مقاصد السور" للبقاعي (3 /40).